شهادت مظلومانه نهمین کوکب هدایت، باب المراد عالمین، مظهر جود و کرم ، حضرت امام محمد تقی ع را به محضر مقدس ومنور امام زمان و تمامی شیعیان تسلیت و تعزیت عرض می نماییم.
شهر دوستدار کودک چیست؟
کودکان عامل پیوند نسلهای گذشته و آینده در هر جامعه محسوب میشوند؛ انتقال سنتها، فرهنگها، اعتقادات، باورها و پیشینههای هویت بخش و در صورت لزوم اصلاح محیط اجتماعی در هر جامعه از طریق کودکان میسر است.
اهمیت داشتن موضوع کودک و تشویق به یک زندگی جمعی، زمینه سازی برای تعالی فکری و تربیتی او و تحلیل چگونگی ارتباط مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه شهری با مسائل کودک به ویژه در ابعاد اجتماعی، مسألەای مهم است که مورد توجه جامعه شناسان در جوامع امروزی قرار گرفته و از نظر شهروندی و حقوق شهروندی قابل طراحی است.
تعریف شهر دوستدار کودک
شهر دوستدار کودک دلالت بر وجود وضعیت، امکانات، ویژگیها و ظرفیتهایی در یک برنامه یا محیط دارد که بر مبنای حقوق، نیازهای عام و خاص، ویژگیها، علایق و فراهمکردن امنیت کافی برای کودکان طراحی شدهاند؛ از این رو وقتی از شهرِ دوستدار کودک سخن گفته میشود، اغلب منظور شهری است که چنین امکانات و ویژگیهایی برای زیست کودکان دارد. امکاناتی نظیر پارکها و اماکنی برای بازی کودکان با امنیت کافی، وسایل بازی متناسب با مراحل رشد کودکان، محلهای عبور و مرور امن در خیابان، مبلمان شهری مناسب، دسترسی راحت به فضاهای آموزشی رسمی و فوقبرنامه، دسترسی به امکانات ورزشی مناسب و وجود مراکز ارائه خدمات به کودکان دارای نیازهای ویژه و تواناییهای متفاوت از جمله شاخصه های شهر دوستدار کودک است.
پیمان “حقوق کودک” در مجمع عمومی سازمان ملل
در سال ۱۹۸۹ میلادی نمایندگان شماری از کشورهای جهان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، پیمان “حقوق کودک” را تایید و امضا کردند، آنها متعهد شدند برای تصویب و اجرای مفاد پیمان در کشورهای خود تلاش لازم را به عمل آورند. این عهدنامه به نام “کنوانسیون حقوق کودک” شناخته میشود. ماده یک این کنوانسیون مقرر کرده است از نظر این کنوانسیون منظور از کودک، افراد انسانی زیر ۱۸ سال است مگر اینکه طبق قانون قابل اجرا در مورد کودک، کمتر از سن بلوغ باشد.
اوایل اسفند ماه ۱۳۷۲، مجلس شورای اسلامی اجازه ملحق شدن جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک را تصویب کرد؛ برابر بند یک ماده ۳۱ این عهدنامه “حکومتها حق کودک را برای داشتن بازی، سرگرمی، وقت آسایش و استراحت به رسمیت میشناسند و کودک میتواند بهطور فعال و آزادانه در امور فرهنگی و هنری در خور سنی خود، شرکت کند.” همچنین در بند ۲ این ماده آمده است: “حکومتها به حق کودک برای فعالیتهای هنری و فرهنگی توجه دارند و با اقدامهای خود، آن را پشتیبانی میکنند و امکانات مناسب را برای انجام فعالیتهای فرهنگی- هنری و همچنین اوقات فراغت و سرگرمی کودک فراهم میکنند.”
در سال ۱۳۷۹ شورایعالی استانها به موجب ماده واحدهای به شورای اسلامی شهرها پیشنهاد کرد که شهرداریها را در زمینه تحقق شهر دوستدار کودک به انجام اقدامات لازمی موظف کنند. در این پیشنهاد عنوان شد که این طرح در بخش شهرسازی و معماری با پیگیری، تدوین و تصویب قوانین لازم از سوی دستگاههای مختلف برای تامین فضای مناسب بازی کودکان در مجتمعهای مسکونی نوساز یا در حال ساخت دنبال شود.
همچنین تنظیم قوانین رعایت استانداردهای کاهش خطر و حوادث در مجتمعهای مسکونی، طراحی خیابانها، پیادهروها و پلها به نحوی که برای عبور کودکان و وسایل حمل و نقل کودک مناسب باشد پیشبینی شده است.
شاخص های یونیسف برای شهر دوستدار کودک
یونیسف به عنوان یک مرجع، بر اجرای طرح شهر دوستدار کودک در سراسر جهان نظارت میکند. عمدهترین وظیفه این سازمان در طرح یاد شده ارتقا و حفاظت از حقوق کودکان است تا اطمینان حاصل شود که در تمام مسائل و فرآیندهای تصمیمگیری نظر کودکان در نظر گرفته میشود و حقوق آنها پایمال نمیشود. یونیسف همکاری با مقامات محلی و شهرداریها را در کشورهای مختلف تقویت کرده و برای اطمینان پیشرفت کار از سازمانهای غیردولتی در این زمینه کمک میگیرد، تا رویکرد CFC ( شهر دوستدار کودک) از راههای مختلف در کشورها گسترش پیدا کند.
یونیسف شاخصهایی را برای اجرای این طرح مطرح کرده است که بر طبق آن تامین حقوق کودکان در محوریت قرار دارد، شهر دوستدار کودک مبتنی بر یک حاکمیت محلی است، پارکهای موضوعی دارد و به کودکان اجازه میدهد آزادانه به بیان عقاید خود بپردازند، در این شهر تصمیم گیری بر عهده کودک است.
مراقبتهای بهداشتی کودکان، مسئله دیگری است که در این طرح مورد حمایت قرار گرفته است، به این صورت که دولتها باید امکانات بهداشتی از قبیل آب سالم و سرپناه مناسب برای زندگی کودکان را فراهم کنند. محافظت کودکان از خشونت و سوءاستفاده از دیگر ویژگیهای این طرح بهشمار میآید، باید به کودکان برای دیدار و بازی با دوستانشان اجازه داده شود و آنها در رویدادهای فرهنگی و اجتماعی شهر مشارکت داشته باشند.
شهر دوستدار کودک در ایران
در سال ۱۳۸۶ دولت جمهوری اسلامی ایران تعهدی را به صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) داد و شهر تهران نیز به طرح شهرهای دوستدار کودک ملحق شد.
برابر مفاد این الحاق شهرداری تهران برای هدایت پروژه شهر دوستدار کودک در شهرهای خاورمیانه و شمال آفریقا بهعنوان دبیرخانه، پذیرش مسئولیت کرد؛ البته این برنامه با کمی تاخیر در سال ۱۳۸۸ به تصویب شورای اسلامی شهر تهران رسید و شهر فعالیتهای خود را در راستای محقق شدن “شهر دوستدار کودک” آغاز کرد.
از جمله مواردی که در این مصوبه مورد توجه قرار گرفته، استانداردسازی مبلمان شهری بهویژه وسایل خاص کودکان (ورزش، تفریح و بازی) است.
در سال ۱۳۸۹ طرح شهر دوستدار کودک در شورایعالی استانها به تصویب رسید؛ در این مصوبه با توجه به تاکیدهای دینی، اهمیت حقوق کودکان در دین اسلام و با استناد به وظایف قانونی شورای اسلامی شهر بهخصوص ماده ۷۱ قانون تشکیلات، شورایعالی استانها به شوراهای اسلامی شهرها پیشنهاد کرد تا شهرداریها را در زمینه تحقق شهر دوستدار کودک موظف به انجام اقدامات لازم با لحاظ شرایط مقرر در مصوبه کنند.
در تبصره چهارم مصوبه نیز شهرداری تهران موظف شده است اعتبارات مورد نیاز برای اجرای مطلوب این مصوبه را در ردیفهای مربوط در بودجه سنواتی شهرداری پیشبینی و لحاظ کند.
موانع پیش روی شهر دوستدار کودک
آلودگیهای محیطی و فقدان امنیت و ایمنی لازم از جمله مشکلات پیش روی کودکان در شهرها و بهویژه کلانشهرهای بزرگ نظیر شهر تهران است، برای واژه کودک تعریف خاص و مشخصی تعیین نشده است و در قانون اساسی به عنوان قانون مادر، هیچ مادهای مشخصا در مورد کودکان وجود ندارد و درخصوص حقوقی همچون حق حیات، مسکن و کار از عبارت “هر فرد” استفاده میشود.
مصداقی نیز تحت عنوان “حقوق کودک” در قانون اساسی آورده نشده است، بنابراین حقوق کودک را باید از قوانین و مقررات مرتبطی که در این باره تصویب شده است مانند قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب ۱۳۸۱، قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست و بدسرپرست مصوب ۹۲ استنباط و دریافت کرد.
اگرچه طراحی فضاهای شهری و توجه به جنبههای کالبدی شهر، ضرورت دارد، اما چنانچه قصد داریم شهری داشته باشیم که دوستدار کودک باشد، در ابتدا باید کرامت و منزلت همه ساکنان شهر محقق شود زیرا کودکان در دامان پدران و مادرانی بزرگ می شوند که جزو شهروندان شهر هستند و تضمین سلامت روحی و جسمی آنان با برخورداری از حقوق شهروندی گامی اساسی در راستای تحقق شعار شهر دوستدار کودک است؛ به عبارت دیگر شهر دوستدار کودک یک شهر دوستدار انسان است.
باربد جهرمی
باربد از موسیقیدانان و نوازندگان بنام و از بزرگترین آهنگسازان عهد خسرو پرویز بود که بسیاری از الحان و نواهای موسیقی را که هنوز بعضی از آنها با همان نام در ردیف دستگاههای موسیقی کنونی ما باقی مانده است از ساخته ها و پرداخته های او می دانند و بعضی اختراع مقامات را به او نسبت می دهند
او از خوانندگان ممتاز و از استادان نوازنده بربط بود و به طوریکه از این بیت نظامی در بیان سی احن باربر استنباط میشود
چون یاد از گنج باد آورد راندی زهر بادی لبش گنجی نشاندی
ظاهرا در نواختن سازهای بادی مانند نی نیز ماهر بوده است
شمس الدین محمد قیس رازی مولف کتاب المعجم فی معابیر اشعار العجم آنجا که راجع به اولین شاعر پارسیگو سخن می گوید نوشته است : باربد جهرمی استاد بربطی بود . بنا الحون و اغانی – آواز خوش – خویش در مجلس خسرو که آن را خسروانی خوانند با آنک سربه سر مدح و آفرین خسرو است بر نثر نهاده است و هیچ از کلام منظوم در آن به کار نداشته
حافظ گوید :
مغنی نوایی به گلبانگ رود بگوی و بزن خسروانی سرود
باربد در دستگاه خسروپرویز تا آنجا قدرت و مرتبت داشت و به شاه نزدیک بود که هر کس از بزرگان مطلب یا حاجتی داشت که جرات اظهار آن به شاه نداشت توسط او به شاه عرض می شد.
داستان خبر مرگ شبدیز – اسب سیاه مورد علاقه خسروپرویز – نمونه ای از تقرب باربد به پادشاه و اهمیت موسیقی ایارن در رساندن حالات مختلف است
داستان چنین است :
خسروپرویز ، شبدیز را از میان اسبان خود بیشتر دوست میداشت و گفته بود که هر کس خبر مرگ او را بدهد کشته خواهد شد پس از مرگ شبدیز کسی را یارای آن نبود که این خبر را به خسرو بدهد و او را از خبر مرگ شبدیز آگاه سازد رئیس دواب پادشاه به باربد متوسل می شود که باربد آهنگی می سازد که پادشاه پس از شنیدن آن فریاد بر می آورد که شبدیز مرد باربد پاسخ میدهد آری بدین وسیله شاه از عهدی که بسته بود باز می گردد و رئیس دواب از نگرانی فارغ میشود
این داستان علاوه بر رساندن جایگاه باربد نزد خسروپرویز و استادی و تاثیرآهنگ های او میرساند که موسیقی ایران باید خیلی قوی و پیشرفته بوده باشد تا بتواند حالتهای گوناگون از غم و شادی و خشم و نفرت و کینه و غیر اینها را برساند و موسیقیدان با نغمه و آهنگ منظور خود را به شنونده بفهماند و او را تحت تاثیر خود قرار دهد
پیش ار ورودبابرد در دستگاه خسروپرویز سرکش بر رامشگران سر بود و سمت نوازندگی مخصوص شاه را داشتو بر دیگر موسیقیدانان در باری مقدم بود . پس از آنکه باربر به دربار راه یافت و مورد توجه خسرو قرار گرفت ، سرکش به رقابت با او پرداخت.
داستان رقابت سرکش با باربد در شاهنامه ثعالی آمده است و خلاصه آن چنین است :
سرکش که در پذیرایی های خصوصی خسروپرویز ریاست نوازندگان را به عهده داشت شنید نوازنده ای جوان و چیره دست از مرو که بت ساز و آواز خود شنوندگان را شنوندگان را تحت تاثیر قرار میدهد قصد دارد خود را به شاه معرفی کند سرکش کوشید تا مانع راه یابی او به دربار شود و به دربانان و نزدیکان شاه رشوه ها داد تا مانع راه یافتن او به دربار شوند. باربد که از قضایا مطلع شده بود دربان باغی را که خسروپرویز برای خوشگذرانی به آنجا میرفت را رشوه داد تا هروقت شاه به باغ رفت اونیز به باغ وارد شود و خود را گوشه ایی پنهان سازد
هنگامی که خسروپرویز در باغ به عیش و طرب مشغول بود باربد که لباسی سبز بر تن کرده بود با ساز خود به درون باغ رفت و نزدیک تخت خسرو بالای درخت سروی پنهان شد و هنگامی که خسرو پرویز جام می را بلند کرد باربد به نواختن آوازی لطیف پرداخت به نام « یزدان آفرید » . پرویز شاد شد و نام نوازنده را پرسید اما او را نیافتن هنگامی که خسرو جام دوم را بلند کرد باربد بار دیگر به خواندن شد و « پرتو فرخار » را نواخت . پرویز فریاد بر آورد چه آهنگ زیبایی که تمام بدن می خواهد برای شنیدن آن گوش شود بار دیگر دستور برای یافتن او داد ولی او را نیافتن . پرویز جام سوم را بلند کرد این بار باربد آهنگ « سبز در سبز » را نواخت ئ همه حضار در حیرت شدند پادشاه از جای برخواست و گفت بی شک فرشته است که خداوند برای شادی ما فرستاده است و از خواننده خواهش کرد خود را نشان دهد . باربد از درخت پایین امد و بر خاک افتاد . پادشاه او را نواخت و سبب پنهان شدنش را پرسید . از آن پس او را به ریاست نوازندگان برگزید
تعالی گوید :
باربد در تلاوت اول دستان یزدان آفرید را برای خسرو خواند بعد دستان پرتو فرخار را به سمع رسانید که همان شادمانی را میبخشد که توانگری از پس درویشی پس از این دستان سبز در سبز را خواند و نواخت چنانکه شنوندگان از آهنگ زارزار ابریشم رود و آواز زیر و بم سرود او مجذوب و مبهوت شدند
فردوسی گوید :
زننده بر ـن سرو برداشت رود همان ساخته خسروانی سرود
سرودی به آواز خوش برکشید که اکنون تو خوانیش دادآفرید
از آن زخمه سرکش چو بیهوش گشت بدانست کان کیست خاموش گشت
که چون باربد کس چنان زخم رود نداند نه آن پهلوانی سرود
که پیکار گردش همی خوانند چنین نام آواز او راندند
بر آمد دگر باره آواز رود دگر گونه تر ساخت بانگ سرود
همان سبز در سبز خوانی کنون بر اینگونه سازند مکر و فسون
بشد باربد شاه رامشگران یکی نامداری شد از مهتران
گویند باربد برای هر روز از هفته آهنگی ساخته بود که آن را هفت خسروانی می گفتند و این آهنگ های هفتگانه در کتب تاریخی ئ مئسیقی اسلامی به نام طرق الملوکیه مشهور است
همنچنین برای هر روز از سی روز ماه لحنی ساخته بود که نام سی لحن باربد معروف است و برای سیصد و شصت روز از سال اوستایی سیصد و شصت لحن ساخته بود و هر روز یکی را اجرا می کرد . نظامی در خسرو و شیرین گوید :
ز صد دستان که او را بود دمساز گزیده کرد سی لحن خوش آواز
این دستان که نظامی نام برده در صدر اسلام معمول بوده و آن را مائه مختار می گفتند که باربد سی لحن آن را برای سی روز از ماه انتخاب کرده بود. کتب ادب و فرهنگها سی لحن باربد را نوشته و در آ« اختلاف دارند . فرهنگ جامع تالیف کریم بن مهدی قلی تبریزی ، سی لحن باربد را چنین مینویسد
آرایش خورشید – یا آرایش جهان
آئین جمشید
اورنگی
باغ شیرین
تخت طاقدیس
حقه کاوس
راح روح
رامش جان – یا آرامش جهان
سبز در سبز
شادروان مروارید
شبدیز
شب فرخ
قفل رومی
گنج باد آورد
گنج گام – گنج کاوس
گنج سوخته – گنج ساخته
کین ایرج
کین سیاوش
ماه بر کوهان
مشگدانه
مروارید نیک
مشکمالی
مهرگانی
ناقوسی
نوبهاری
نوشین باده – باده نوشید
نیمروز
نخجیرگاه
و مینویسد که شیخ نظامی الحان دوم و هفتم و بیست و هفتم رال نگفته و چهار دیگر ذکرکرده و آن چهار چیز عبارتند از
ساز نوروز
غنچه کبک در
فرخ روز
کیخسروی
که مجموعا ۳۱ لحن میشود
کتب و فرهنگها در باب سی لحن باربد اختلاف دارند
اشعار نظامی در باب سی لحن باربد
در آمد باربد چون بلبل مست گرفته بربطی چون آب در دست
ز صد دستان که او را بود در ساز گزیده کرد سی لحن خوش آواز
ز بی لحنی بدان سی لحن چون نوش گهی دل دادی و گه بستدی هوش
به بربط چون سر زخمه در آورد ز رود خشک بانگ تر در آورد
چو باد از گنج باد آورد راندی ز هر بادی لبش گنجی فشاندی
ز گنج سوخته چون ساختی راه ز گرمی سوختی صد گنج را آه
چو گنج گاو را کردی نوا سنج بر افشاندی زمین هم گاو و هم گنج
چو شادروان مروارید گفتی لبش گفتی که مروارید سفتی
چو تخت طاقدیسی ساز کردی بهشت از طاقها در باز کردی
چو ناقوسی و اورنگی زدی ساز شدی اورنگ چون ناقوس از آواز
چو قند از حقه کاوس دادی شکر کالای او را بوس دادی
چو لحن ماه بر کوهان گشادی زبانش ماه بر کوهان نهادی
چو زد ز آرایش خورشید راهی در آرایش بدی خورشید ماهی
چو بر گفتی نوای مشکدانه ختن گشتی ز بوی مشک خانه
چو گفتی نیمروز مجلس افروز خرد بی خود بدی تا نیمه روز
چو بانگ سبز در سبزش شنیدی ز باغ زرد سبزه بر دمیدی
چو قفل رومی آوردی در آهنگ گشادی قفل گنج از روم و از زنگ
چو بر دستان سروستان گذشتی صبا سالی به سروستان نگشتی
و گر سرو سهی را ساز دادی سهی سروش به خون خط باز دادی
چو نوشین باده را در پرده بستی خمار باده نوشین شکستی
چو کردی رامش جان را روانه ز رامش جان فدای کردی زمانه
چو در پرده کشیدی ساز نوروز به نوروزی نشستی دولت آن روز
چو بر مشکویه کردی مشک مالی همه مشکو شدی پر مشک حالی
چو نو کردی نوای مهرگانی ببردی هوش خلق از مهربانی
چو بر مروای نیک انداختی فال همه نیک آمدی مروای آن سال
چو در شب بر گرفتی راه شبدیز شدندی جمله آفاق شبخیز
چو بر دستان شب فرخ کشیدی از آن فرخنده تر شب کس ندیدی
چو یارش رای فرخ روز گشتی زمانه فرخ و فیروز گشتی
چو کردی غنچه کبک دری تیز ببردی غنچه کبک دلاویز
چو بر نخجیرگان تدبیر کردی بسی چون زهره را نخجیر کردی
چو زخمه راندی از کین سیاوش پر از خون سیاوشان شدی گوش
چو کردی کین ایرج را سر آغاز جهان را کین ایرج نو شدی باز
چو کردی باغ شیرین را شکر بار درخت تلخ را شیرین شدی بار
چو برکیخسرو آواز دادی به کیخسرو روان را باز دادی
نواهایی بدین سان رامش انگیز همی زد باربد در پرده تیز
به گفت باربد کز بار به گفت زبان خسروش صد بار زه گفت
چنان بد رسم آن بدر منور که بر هر زه بدادی بدره ای زر
به هر پرده که او بنواخت آن روز ملک گنجی دگر پرداخت آن روز
به هر پرده که او برزد نوایی ملک دادش پر از گوهر قبایی
روایات موجود اختراع الحان موسیقی ایرانی را به باربد نسبت میدهند در واقع این لحنها و مقامها پیش ار باربد هم وجود داشته ولی بی تردید این آهنگساز را باید سرچشمه موسیقی ایرانی و عرب پیش از اسلام شمرد و میتوان گفت هنوز آثاری از الحان در سرزمینهای اسلامی مشرق باقی است زیرا شرقیان در این رشته از صنعت بسیار محافظه کارند
در خصوص مرگ باربد روایتهای متفاوتی وجود دارد از جمله نوشته اند یوسف مغنی شاگرد خود باربد از روی حسد وی ار به قتل رسانیده و دیگری نوشته که سرجیس – سر کیس – مغنی برای رقابت در صنعت او را مسموم ساخت
نویسندگان
آیت الله سید حسین آیت اللهی(امام جمعه فقید جهرم )
اثر : خزان العلم و اهل بیت العلم
موضوع : تفسیر زیارت جامعه کبیره
ناشر مجتمع فرهنگی شهید مصلی نژاد ، ۱۳۷۷
***************************************
آیت الله کریمی جهرمی
اثر : اسوه صالحان
موضوع : حیات پر بار آیت الله سید ابراهیم حق شناس جهرمی ( ره )
نشر راسخون ، ۱۳۸۱
***************************************
حجه الاسلام دکتر لطف الله دژکام ( امام جمعه اندیشمند جهرم)
اثر : راه زندگی رسم بندگی
موضوع: شرحی بر وصیت نامه امام علی(ع) به فرزندش امام حسن مجتبی(ع(
انتشارات پیمان غدیر
******************************
شکر الله جهان مهین
اثر : ۱- انشراح
موضوع : تفسیر سوره مبارکه انشراح
انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی ، ۱۳۹۰
۲- اسوه صبر و مهربانی
موضوع : زندگی حجه الاسلام حاج محمد علی آستانه (ره)، با همکاری مجید رضا جهان مهین
ناشر مؤسسه فرهنگی هنری اسوه صالحان، ۱۳۸۷
۳- گمشده همگان ۱۳۴۴
۴-برداشتی از قرآن مجید ۱۳۵۴
۵- عدل و حکمت بالغه الهی ۱۳۵۵
۶- اقتصاد سالم پرتوان و پیروز۱۳۵۷
۷- سیمای محمد (ص) در نهج البلاغه ۱۳۵۹
۸- ویژگی هایی ازقرآن مجید۱۳۶۱
۹-تربیت و اخلاق۱۳۷۰ ( کتاب نمونه سال استان فارس )
۱۰- قرآن از دیدگاه نهج البلاغه ۱۳۷۹
۱۱-اخلاق اسلامی ۱۳۸۳
12- اثر آفرینان جهرم ،با همکاری مجید رضا جهان مهین ۱۳۸۴
13 -یادی از والدین ۱۳۸۵
۱۴- جامع الزیارات حضرت زینب کبری (س)
۱۵- سید
۱۶- تفسیر سوره الضحی ۱۷
۱۷- معاد ۱۳۸۹
****************************************
حسین حقایق
اثر : کتاب جهرم
موضوع: انواع شعر کلاسیک پارسی ، رویدادها و چهره های تارخ ساز جهرم ، اشعار طنز با لهجه جهرمی
انتشارات وحید ، ۱۳۷۵
****************************************
جلال طوفان
اثر: شهرستان جهرم
موضوع : اطلاعات جغرافیایی ، تاریخی ، اقتصادی ، اجتماعی و فولکلوری جهرم
انتشارات کوشا مهر ، ۱۳۸۱
***************************************
دکتر ناصر کرمی
اثر : جهرم
موضوع : ویژگی های جهرم
ناشر مصلی نژاد ۱۳۸۱
******************************
دکتر جمشید صداقت کیش
اثر: جهرم در پویه تاریخ
موضوع : تاریخ جهرم
انتشارات فرهنگ پارس، ۱۳۸۹
*******************************
سید محمد مساوات جهرمی
اثر:گلبرگ
موضوع : شعر
******************************
حجه الاسلام زین العابدین دست داده
آثار:
۱- حدیث غربت موضوع : نگاهی به زندگانی حضرت زهرا (س) پس از رحلت پیامبر (ص) ، نشر جمال،۱۳۸۱
۲- تربیت فرزند
۳- شمیم دوستی
۴- ۴- نقش متقابل توسعه و مشارکت سیاسی با مجحلس شورای اسلامی ، انتشارات امید ،۱۳۹۰
*******************************
حجت الاسلام شیخ محمد بهشتی
اثر: گلستان اولیاءالله
موضوع: زندگی نامه چهار عالم ربانی از نوادگان موسی بن جعفر (ع) در خاندان آیت اللهی
ناشر مصلی نژاد ، ۱۳۹۰
********************************
مترجم : مهدی فصاحت
اثر : نگرشی نو به صلح امام حسن مجتبی (ع) ، مؤلف : استاد الاسعد بن علی
ناشر : پیمان غدیر ، ۱۳۹۰
*******************************
صمد فرزین نیا
اثر : فرهنگ فارسی جهرمی
موضوع: واژه ها ، اصطلاحات ، ضزب المثل ها ،باورها و آیین های جهرم
ناشر : دانشگاه آزاد شیراز، ۱۳۹۰
************************************
دانیال رحمانیان
اثر : اشکهایم خاکستری اند
موضوع : شعر
نشر مصلی ، ۱۳۹۰
**************************************
عبد الرضا کوهمال جهرمی
اثر :
۱-چشم را می زند این همه ستاره ، موضوع : شعر دفاع مقدس
ناشر پیمان غدیر ۱۳۹۱
۲- ترنج ، ترمه ، ترانه موضوع : گزیده شعر شهرستان جهرم
ناشر فصل پنجم ۱۳۹۱
**************************************
مهدی حمایت خواه جهرمی
اثر : دو قدم تا خوشبختی
موضوع :یادآوری های جهت ازدواج موفق و زندگی شیرین
انتشارات وثوق ۱۳۹۱
*************************************
حجه الاسلام مهدی آیت اللهی
اثر : شرح ادیبانه و فال گونه غزلیات دیوان حافظ
موضوع : شرح اشعار حافظ
**************************************
علی محمد بشارتی
اثر:
۱-از ظهور اسلام تا سقوط بغداد
موضوع: تارخ تحلیلی اسلام وایران
۲- از عرش تا عرش
موضوع: تجزیه و تحلیل زندگی سیاسی حضرت زهرا(س)
آیتالله سید ابراهیم حقشناس جهرمی
آیتالله سید ابراهیم حقشناس جهرمی، فرزند حجتالاسلام والمسلمین سید اسدالله موسوی اصفهانی، متولد ۱۲۸۲ هجری شمسی جهرم. دارای تحصیلات عالی حوزوی تا سرحدّ اجتهاد، در شهرهای جهرم و شیراز است. وی در جهرم از محضر درس بزرگانی چون حجتالاسلام والمسلمین مرحوم سید محمدعلی حسینی شریعتمداری و مرحوم میرزا آقا ورعی استهباناتی استفاده کردهاند.
آیتالله حقشناس به برکت استعدادهای ذاتی خدادادی، چون ذکاوت، هوش سرشار، حافظه قوی و تلاشها و مجاهدتهای شخصی، مراتب والایی از کمال و اخلاص را کسب کردهاند.
آن عالم متقی و خودساخته، به حقیقت دارای نفس زکیّه، معلمی دلسوز، نکته سنج، پر حوصله، مدرسی محقق، متبحر، خوش بیان و استاد عملی اخلاق و استوانه علم و تقوی بود. معظم له از مدرسین برجسته جهرم بوده و از شاگردان ایشان آیات معظم و حجج مکرم، مرحوم سید حسن شریعتمداری جهرمی، شیخ حسین شب زندهدار جهرمی، سید احمد واحدی، شیخ عبدالعظیم فرقانی، سید احمد حقشناس و سید اسدالله حقشناس را میتوان نام برد.
مروریبرزندگانیآیتالله حقشناسجهرمی
آن عالم متقی و خودساخته، به حقیقت دارای نفس زکیّه، معلمی دلسوز، نکته سنج، پر حوصله، مدرسی محقق، متبحر، خوش بیان و استاد عملی اخلاق و استوانه علم و تقوی بود. معظم له از مدرسین برجسته جهرم بوده و از شاگردان ایشان آیات معظم و حجج مکرم، مرحوم سید حسن شریعتمداری جهرمی، شیخ حسین شب زندهدار جهرمی، سید احمد واحدی، شیخ عبدالعظیم فرقانی، سید احمد حقشناس و سید اسدالله حقشناس را میتوان نام برد
علاوه بر نامبردگان، تعداد کثیری از آموزگاران، دبیران، روحانیون، اساتید دانشگاه، قضات و … به طور متناوب افتخار تلمذ و شاگردی آن عالم ربانی را دارند از جمله، آیتالله حاج شیخ علی کریمیجهرمی و آقای حاج شکرالله جهان مهین را میتوان ذکر کرد.
این عارف صمدانی در مبارزات انقلاب نقش هدایتگر و دلگرمکننده داشته و پیشاپیش مردم در راهپیماییها حرکت میکردند و کمکهای مهم و مثمر ثمری داشتهاند. نامبرده در قاطبه محلات جهرم به افاضه میپرداختند و مسجد و محراب ایشان همان محل اقامه سابق پدر گرانقدرش، مسجد گازران بوده است. مشار الیه دارای طبع شعر بوده و اکثر اشعارشان در مدح و ستایش اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) بوده و در اشعار خویش تخلص اصلیشان «وارسته» بوده و تخلص «حقشناس» هم در برخی اشعارشان دیده میشود.
وی بعد از مرحوم حجتالاسلام والمسلمین شیخ عطاءالله حقدان، ریاست حوزوی علمیه زمانیّه را بر عهده داشته و مورد احترام خاصّ همگان و علما و فضلا و مراجع تقلید وقت خود بوده و از طرف مراجع عظام تقلید حضرات آیات عظام بروجردی، حکیم، امام خمینی، گلپایگانی، دارای اجازات حسبیّه و اخذ وجوهات شرعیه بودهاند. ایشان داماد مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سید محمد نجفی معروف به سید عرب (داماد آیتالله العظمی نجفیلاری جهرمی و پدر آیتالله سید فخرالدین دادور) بودهاند.
همچنین، درب منزل آیتالله حقشناس، همواره بر روی عموم مردم و مراجعان باز بوده و همه روزه نشستی پر بار و با معنویت، در منزل خود داشته و همین طور، در زمان حیات فرزند ایشان، حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد حقشناس، این برنامه، برقرار بوده و بعد از فوت حاج سید احمد، این جلسات با حضور فرزند گرانقدرش، آقا سید محمد حقشناس و مؤمنین تشکیل میشد و هم اکنون با شرکت حاج محمدهادی معرف «امین آیتالله حقشناس» و حاج شکرالله جهان مهین و ارادتمندان این بیت هر صبح جمعه برگزار میشود.
سرانجام این عالم محبوب و وارسته، به تاریخ ۳/۷/۱۳۶۰ در پی یک بیماری ممتد در شیراز، به جوار رحمت الهی پیوسته که با فوت ایشان خلاء جبرانناپذیری به اسلام و مسلمین، به ویژه در جهرم به وجود آمده است. جنازه ایشان با تشییع با شکوهی از شیراز به جهرم انتقال داده شد و پس از اقامه نماز، توسط حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد نمازی در قبرستان فردوس به خاک سپرده شد.
حضرت آیت الله حاج شیخ علی کریمی جهرمی
آیتالله علی کریمی جهرمی، فرزند فرج الله متولد ۱۳۲۰ جهرم. دارای تحصیلات حوزوی در شهرهای جهرم، شیراز و قم تا درجهی رفیع اجتهاد. از جمله اساتید ایشان در جهرم حجج اسلام والمسلمین حاج سید ابوالقاسم مهدوی، حاج سید حسین آیتاللهی، حاج شیخ عبدالعظیم فرقانی و حاج میرزا محمّد نمازی بودهاند.
ایشان از ابتدای طلبگی بهرهمندیهای ویژه و فراوان از خدمت آیتالله حقشناس، به خصوص از نظر اخلاقی داشتهاند. وی در شیراز، مدتی در مدرسهی آقا باباخان و سپس مدرسهی حسینیّهی قوام سکنی گرفت و از محضر درس آیات سیّد محمّد باقر آیتاللهی «حاج عالم»، شیخ محمّد جواد آیتاللهی، و شیخ محمّد صادق دارابی و مرحوم سید نور الدین شیرازی (در درس تفسیر) بهرهمند میشود و بعد در قم در دوران تجرد ابتدا در مدرسه رضویّه و سپس در مدرسهی خانِ «مدرسهی آیتالله العظمی بروجردی» اقامت داشتهاند.
از جمله اساتید مهمّشان قبل از ورود به دروس خارج، آیتالله سیّد محمّد باقر طباطبایی «آیتالله سلطانی» بوده و در سن ۱۹ سالگی به درس خارج فقه و اصول، راه یافته و از اساتید ایشان در این دوره آیات عظام حاج شیخ عباسعلی شاهرودی، محقق داماد، میرزا هاشم آملی و شیخ مرتضی حائری بودهاند. معظمله سالیانی نیز از محضر آیات عظام امام خمینی و اراکی بهره گرفته و به مدت بیست و شش سال نیز از محضر آیتالله العظمی گلپایگانی تلمّذ نمود، تا آنجا که از شاگردان ممتاز آن مرجع عالیقدر محسوب میشوند.
ایشان از اساتید فوق الذکر توشهها برچیده تا به درجهی عالی اجتهاد نائل گردید. هر چند این استاد ارجمند به خاطر ملکهی تواضع، به دنبال دریافت اجازات نبوده ولی از مشایخ خویش، حضرات آیات عظام گلپایگانی، سیّد احمد خوانساری مرعشی نجفی، اراکی، مفتخر به دریافت اجازات شده. وی از اوایل طلبگی، همگام با تحصیل خود دروس مراحل پایینتر را تدریس و حدود ۲۰ سال در حوزهی علمیّهی قم به تدریس مکاسب و کفایه، اشتغال داشته و از جمله شاگردان ایشان والد محترم مؤلف، به وقت اقامتشان در قم میباشد. و از سال ۱۴۱۲ ق (۱۳۷۰ ش) به دنبال تعطیلی درس خارج استاد عالیقدرش، آیتالله العظمی گلپایگانی تدریس درس خارج فقه را در مدرسهی معظمله شروع نمودند. در ضمن، بعضی از شاگردان آیتالله کریمی، درسهای خارجشان را تقریر کردهاند. محل اقامهی جماعت ایشان صبحها و ظهرها مسجد رضوی و شبها مسجد نو قم میباشد،که یک دورهی کامل کتاب شریف نهج البلاغه را صبحها پس از اقامهی جماعت، تفسیر نمودهاند و چندین سال است که برنامهی تفسیر قرآن کریم دارند.
نامبرده، جهت تبلیغ، سخنرانی و کنفرانس به شهرهای مختلف ایران اسلامی و کشورهای دیگر از جمله انگلیس، بلژیک، هلند و… مسافرت نموده است. این عالم بزرگوار، داماد آیتالله العظمی صافی گلپایگانی از مراجع عظام تقلید میباشند.
آیتالله کریمی در سفرهای تبلیغی، به شهر جهرم در قاطبهی محلات به افاضه و نماز جماعت میپرداختند، ولی بیشترین مکان اقامهی جماعت ایشان مسجد علی بن ابیطالب علیهالسلام بوده است.
این استاد عالیقدر دارای سابقه طولانی در مبارزات انقلاب اسلامی بوده که امضای ایشان در ذیل نامهی سر گشادهی فضلا و محصّلین شیرازی مقیم قم، به نخست وزیر وقت (هویدا) گواه این مطلب است.
وی دارای قلمی شیوا و رسا بوده و آثار زیاد و ارزشمندی نگاشتهاند که آثار چاپ شدهی ایشان در زیر معرفی میشود. به امید آنکه دیگر تألیفاتشان نیز نشر یابد و همگان از آنها بهرهمند شوند.
آثار
۱٫ «الصیام و شهر رمضان المبارک»، عربی، سال ۱۳۴۹ش. انتشارات مؤلف.
۲٫ «سیمای پرهیزکاران»، پیرامون خطبه متّقین، سال ۱۳۹۱ قمری (۱۳۴۹ش) انتشارات مؤلف.
۳٫ «آیین روزهداری»، سال ۱۳۹۲ قمری (۱۳۵۰ ش)، انتشارات مؤلف.
۴٫ «رازهای آسمانی در تفسیر سورهی حدید»، حاوی مباحث ارزندهی علمی. ادبی. اخلاقی. اجتماعی. تاریخی، سال ۱۳۵۲، انتشارات مدرسهی حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی قم.
۵٫ «تجلی انسان در قرآن» تفسیر سورهی انسان، سال ۱۳۵۳ ش، انتشارات مدرسهی آیتالله العظمی گلپایگانی.
شایان ذکر است که این کتاب و کتاب قبل «رازهای آسمانی در تفسیر سورهی حدید»، در مدرسهی علمیّهی آیتالله العظمی گلپایگانی، برای محصّلین و طلاب تدریس میشده است.
۶٫ «شهید ربذه، ابوذر غفاری»، سال ۱۳۵۳، انتشارات مؤلف.
۷٫ «نظام اخلاقی اسلام، تفسیر سوره حجرات»، سال ۱۳۹۷ قمری (۱۳۵۵ش)، انتشارات مؤلف.
۸٫ «شناخت قرآن از رهگذر قرآن»، سال ۱۳۵۶، انتشارات دارالقرآن الکریم قم.
۹٫ «پیام رمضان»، سال ۱۳۹۸ قمری(۱۳۵۶ ش)، انتشارات مؤلف.
۱۰٫ «جاذبه قرآن»، سال ۱۳۵۷، انتشارات مؤلف.
۱۱٫ «نمونههایی از تأثیر و نفوذ قرآن»، به سال ۱۳۶۰، انتشارات دارالقرآن الکریم قم.
۱۲٫ «مبارزهی طاغوتیان با قرآن»، سال ۱۳۶۰، انتشارات دارالقرآن الکریم قم.
۱۳٫ «سیمای قرآن در نهج البلاغه»، سال ۱۳۶۰، انتشارات دارالقرآن الکریم قم.
۱۴٫ «هشداری از امیرمؤمنان علیهالسلام به فرماندار بصره، پیرامون نامهی عثمان بن حنیف»، سال ۱۴۰۲ قمری(۱۳۶۰ شمسی)، انتشارات آفاق.
۱۵٫ «خط سرخ شهادت»، سال ۱۳۶۲، توسط واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب، در انتشارات بنیاد شهید.
۱۶٫ «عنایات حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف به علما و مراجع تقلید»، سال۱۳۶۶ انتشارات نشر و تبلیغ مشهد، و سال ۱۳۸۳ توسط نشر نور ولایت تبریز، وابسته به ستاد بزرگداشت نیمهی شعبان مسجد آیتالله انگجی تبریز.
۱۷٫ «حیات آیتالله آیتاللهی جهرمی» شرح حال مرحوم آیتالله سیّد علی اکبر آیتاللهی جهرمی، عربی، سال ۱۴۱۱قمری (۱۳۶۹ شمسی).
چاپ در ابتدای کتاب «اللؤلؤ و المرجان»، اثر مرحوم آیتالله حاج سیّد علی اکبر آیتاللهی و بعدها به صورت مجزّا، در شهر لاههی هلند.
۱۸٫ «سیمای عبادالرّحمان در قرآن»، سال ۱۳۶۹ش، انتشارات دارالقرآن الکریم قم.
۱۹٫ «الدّر المنضود فی احکام الحدود (فقه) جلد اول» به عربی؛ تقریر بحثهای دروس آیتالله العظمی گلپایگانی، سال ۱۴۱۲ قمری (۱۳۷۰ش) انتشارات دارالقرآن الکریم قم.
در ابتدای این جلد و جلد سوم تقریظی از حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی به چاپ رسیده است که به نحوی، تصدیق کنندهی مقام اجتهادی آیتالله کریمی جهرمی میباشد.
۲۰٫ «سروش رحمت»، تحلیلی از خطبهی شعبانیه پیامبر اکرم صلی الله علیه واله، سال ۱۳۷۰شمسی، انتشارات دارالحکمه قم.
۲۱٫ «العترهوالقرآن»، عربی، سال۱۴۱۳قمری(۱۳۷۱ش)، انتشارات دارالقرآنالکریم قم.
۲۲٫ «نتایج الافکار فی نجاسه الکفار»، به عربی؛ تقریر بحثها و دروس آیتالله العظمیگلپایگانی به سال ۱۴۱۳ قمری (۱۳۷۱ش) انتشارات دارالقرآن الکریم قم.
تقریظ جالبی از حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی در ابتدای این کتاب، چاپ شده است که به نحوی تصدیق کنندهی مقام اجتهادی آیتالله کریمی میباشد.
۲۳٫ «چهرههای محبوب در قرآن»، سال ۱۴۱۳ قمری (۱۳۷۱ ش)، انتشارات ……………
۲۴٫ «آیتالله موسس»، شرح زندگانی پر بار مؤسس عالیقدر حوزهی علمیّهی قم، آیتالله مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سال ۱۳۷۲ انتشارات دارالحکمه قم، و سال ۱۳۸۳، انتشارات راسخون قم.
۲۵٫ «الدر المنضود فی احکام الحدود(فقه)، جلد دوم» به عربی؛ تقریر بحثهای دروس آیتالله العظمی گلپایگانی، سال ۱۴۱۴ قمری(۱۳۷۲ ش)، انتشارات دارالقرآن الکریم قم.
۲۶٫ «صوره موجزه من حیاه المرجع الکبیر الدینی الاعلی السیّد الگلپایگانی»، عربی، سال ۱۴۱۴ قمری(۱۳۷۲ ش)، انتشارات دارالقرآن الکریم قم.
۲۷٫ «ارزشهای اصیل وانسانی»، سال ۱۳۷۳، انتشارات جامعهی مدرسین حوزهی علمیّهی قم و دو مرتبه به چاپ رسیده است.
۲۸٫ «یادی از شیخ المراجع آیتالله العظمی حائری»، سال ۱۳۷۳،انتشارات ستاد برگزاری مراسم شصتمین سالگرد رحلت آیتالله حائری.
۲۹٫ «خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت»، شرح حال و زندگانی مرجع اعلای جهان تشیّع، حضرت آیتالله العظمی مرحوم آقای حاج سیّد محمّد رضا گلپایگانی، سال ۱۳۷۳، انتشارات دارالقرآن الکریم قم.
۳۰٫ «سلالهی پاکان»، شرح زندگانی حضرت آیتالله سیّد علی اکبر آیتاللهی جهرمی، سال ۱۳۷۳، انتشارات دارالحکمه قم.
۳۱٫ «مع معلم الاخلاق فی صفحات المکاسب»، عربی، سال ۱۳۷۳ به مناسبت کنگرهی بزرگداشت دویستمین سالگرد میلاد شیخ مرتضی انصاری، توسط دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیّهی قم، انتشارات الهادی قم.
۳۲٫ «جهان اسلام و مسئلهی تحریف» سال ۱۳۷۴، انتشارات دارالحکمه قم، توسط مجمع تقریب مذاهب.
۳۳٫ «مهدی مقتدای مسیح علیهما السلام» سال ۱۳۷۴، انتشارات احرار تبریز، توسط نشر نورولایت تبریز، وابسته به ستاد بزرگداشت نیمهی شعبان مسجد آیتالله انگجی تبریز.
۳۴٫ «حقوق فراموش شده امام زمان ارواحنا له الفداء»، سال ۱۳۷۴، انتشارات احرار تبریز توسط نشر نور ولایت تبریز وابسته به ستاد بزرگداشت نیمهی شعبان مسجد آیتالله انگجی تبریز.
۳۵٫ «سیمای رمضان در صحیفهی سجادیه»، سال ۱۳۷۴، انتشارات تشیّع قم.
۳۶٫ «الدّر المنضود فی احکام الحدود (فقه)، جلد سوم» عربی و تقریر بحثهای دروس آیتالله العظمی گلپایگانی، سال ۱۴۱۷ قمری (۱۳۷۵ش).
۳۷٫ «قرآن و هدایت اندیشهها»، سال ۱۳۷۵، انتشارات انجمن علمی فرهنگی و هنری استان مرکزی تحت نظارت ادارهی ارشاد استان مرکزی ویژهی نمایشگاه سراسری قرآن و عترت اراک.
۳۸٫ «اذان نغمه آسمانی»، سال ۱۳۷۵، انتشارات حضرت معصومهی قم سلام الله علیها.
۳۹٫ «تکرار حماسهی علی در خطبهی زینب سلام الله علیها»، سال ۱۳۷۵، انتشارات حضرت معصومهی قم سلام الله علیها.
۴۰٫ «اسرار و لیالی قدر»، سال ۱۴۱۷ قمری (۱۳۷۵ش)، طرح فرهنگی قدر.
۴۱٫ «المقدسالاردبیلیاضواءعلیحیاتهوشخصیته»، سال۱۴۱۷قمری(۱۳۷۵ش)، ترجمهی
کمال السید، انتشارات انصاریان قم
۴۲٫ «به سوی مدینهی فاضله» شرح نامهی حیات بخش امام علی علیهالسلام به امام حسن علیهالسلام، سال ۱۳۷۶، انتشارات راسخون قم.
۴۳٫ «جرعهای از چشمه سار غدیر»، سال ۱۳۷۶، انتشارات نور ولایت تبریز، وابسته به ستاد بزرگداشت نیمهی شعبان مسجد آیتالله انگجی تبریز.
۴۴٫ «مهاجر الی الله»، سیری در زندگانی حضرت آیتالله العظمی حاج سیّد عبدالحسین نجفی لاری، سال ۱۳۷۶، بنیاد معارف اسلامی قم، توسط کنگرهی بزرگداشت آیتالله العظمی حاج سیّد عبدالحسین نجفی لاری.
۴۵٫ «صلاه الجمعه فی غیبه الحجه علیهالسلام»، عربی، سال ۱۳۷۶، بنیاد معارف اسلامی قم، توسط کنگرهی بزرگداشت آیتاللهالعظمیحاج سیّد عبدالحسین نجفیلاری.
۴۶٫ «آوای رحیل»، نگرشی بر حالت احتضار، چاپ اول سال ۱۳۷۶، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیّهی قم و چاپ دوم سال ۱۳۷۸، انتشارات راسخون قم.
۴۷٫ «عقیلهی بنی هاشم، زینب سلام الله علیها»، تحلیلی از شخصیت والای زینب کبری، چاپ اول و دوم سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۷۹، انتشارات راسخون قم.
۴۸٫ «اشعهی حیات از بستر شهادت»، شرح وصایای آخرینِ امام علی علیهالسلام، به سال ۱۳۷۶، انتشارات راسخون قم.
۴۹٫ «زمزمهی عاشقان»، شرح دعای افتتاح، سال ۱۳۷۷، انتشارات راسخون قم.
۵۰٫ «صحیفهی آفتاب»،کلماتگهربار مهـدیآلمحمّدعلیهم السلام، ســال۱۳۷۷، انتشارات نور ولایت تبریز وابسته به ستاد بزرگداشت نیمهی شعبان مسجد آیتالله انگجی تبریز.
۵۱٫ «اولیاء الله در قرآن و روایات»، سال ۱۳۷۷، انتشارات راسخون قم.
۵۲٫ «دختر و پسر نمونه در قرآن»، سال ۱۳۷۹، انتشارات راسخون قم.
۵۳٫ «سیمای امام حسین علیهالسلام»، سال ۱۳۷۹، انتشارات راسخون قم.
۵۴٫ «بانوی ملکوت»، نگرشی بر حیات معنوی کریمهی آل محمّد، حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها، چاپ اول سال۱۳۷۹، و چاپ دوم سال۱۳۸۲انتشارات راسخون قم.
۵۵٫ «سیمای امام علی علیهالسلام در نهج البلاغه»، سال ۱۳۸۰، انتشارات راسخون قم.
۵۶٫ «حدیث آرزومندی»، شرح دعای ندبه، سخنرانیهای ایشان در رادیو سال ۱۳۸۰، انتشارات راسخون قم.
۵۷٫ «سیره و سخن فاطمه سلام الله علیها»، سال ۱۳۸۰، انتشارات راسخون قم.
۵۸٫ «همره نور» بحثهایی پیرامون زیارت و زیارت ناحیهی مقدسه، سال ۱۳۸۰، انتشارات سابقون قم.
۵۹٫ «اسوهی صالحان»، نگرشی در زندگی حضرت آیتالله مرحوم حاج سیّد ابراهیم حقشناس جهرمی، سال۱۳۸۱، انتشارات راسخون قم، توسط بنیاد آیتالله حقشناس جهرمی.
۶۰٫ «بررسی مقایسه ای بین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و امام حسین علیهالسلام»، سال ۱۳۸۱، انتشارات بنیاد فرهنگی و خیریّهی نیمهی شعبان مسجد آیتالله انگجی تبریز.
۶۱٫ «ریحانهی حضرت محمّد صلی الله علیه و اله امام حسن مجتبی علیهالسلام»، سال ۱۳۸۲، انتشارات راسخون قم.
۶۲٫ «یکصد و یک پیام از قرآن کریم»، سال ۱۳۸۲، انتشارات راسخون قم.
۶۳٫ «نشانههای او در قرآن»، در سال ۱۳۸۳ انتشارات راسخون قم.
برخی کنفرانسها و همایشها و سمینارهایی که آیتالله کریمی جهرمی در آن شرکت داشتهاند:
ـ ریاست کمسیون کنگرهی بزرگداشت مقدس اردبیلی.
ـ ریاست کمسیون کنگرهی بزرگداشت شیخ انصاری.
ـ مهدی پژوهی نمونه، درهمایش ابعاد وجودی امام مهدی ارواحنا له الفداء در تهران، توسط سازمان تبلیغات اسلامی سال ۱۳۷۹٫
ـ. خادم نمونهی قرآن کریم در همایش خادمان قرآن کریم در تهران، توسط وزارت ارشاد سال ۱۳۷۹٫
ـ. نویسندهی بهترین مقاله، برگزیده در کنگرهی کشوری ۱۲۰۰ شهید شهرستان جهرم سال ۱۳۷۹٫
ـ ارائه دهندهی مقاله در کنگرهی شیخ مفید.
ـ سخنران و میهمان در کنگرههای سرداران لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب علیهالسلام قم.
ـ سخنران سمینار قرآن و عترت ادارهی ارشاد استان مرکزی.
ـ سخنران همایش ابعاد وجودی امام مهدی ارواحنا له الفداء، توسط سازمان تبلیغات اسلامی زاهدان، سال ۱۳۷۵٫
ـ سخنران مسابقات سراسری قرآن و نهج البلاغه، یادوارهی امام علی علیهالسلام، توسط وزارت آموزش و پرورش زنجان، سال ۱۳۸۰٫
ـ سخنران همایش دومین کتاب سال ولایت قم، سال ۱۳۷۹٫
ـ سخنران همایش سومین کتاب سال ولایت شهر ری، سال.۱۳۸۰٫
برخی از مقالات چاپ شده و مقدمههایی که بر کتب نگاشتهاند
۱٫ مقدمه برترجمهیکتابی، با عنوان «چکیدهی منطق»، تألیف دکتر عبدالهادی الفضلی
و ترجمهی ناصر باقری بیدهندی سال ۱۳۶۰٫
۲٫ بیانیهی تشکر ۲ صفحهای، در ابتدای مجموعهی یادوارهی شهید عبدالحسین کریمی جهرمی (برادر آیتالله علی کریمی جهرمی)، سال ۱۳۶۱، که توسط بنیاد شهید جهرم به چاپ رسیده است.
۳٫ مقدمهی ۱۴ صفحهای بر کتاب «مجمع المسائل»، جلد اول به عربی، تألیف آیتالله العظمی گلپایگانی، چاپ دوم سال ۱۴۰۳ قمری(۱۳۶۱ ش).
۴٫ مقدمهی ۹ صفحهای بر کتاب «مجمع المسائل»، جلد دوم به عربی، تألیف آیتالله العظمی گلپایگانی، چاپ دوم سال ۱۴۰۳ قمری (۱۳۶۱ ش).
۵٫ مقدمه بر کتاب «حول مسائل الحج»، اثر آیتالله العظمی گلپایگانی به عربی، سال ۱۴۱۲ قمری (۱۳۷۰ ش).
۶٫ مقدمهی بر کتاب شعر «حماسهی کربلا»، اثر حضرت آیتالله العظمی حاج شیــخ
لطفالله صافیگلپایگانی به سال ۱۳۷۱٫
۷٫ مقدمهی۱۰ صفحهای برکتاب «مجمع المسائل»، جلد ۱ فارسی، اثر آیتالله العظمی گلپایگانی، سال ۱۳۷۲٫
۸٫ مقدمهی ۷ صفحهای بر کتاب «مجمع المسائل»، جلد ۲ فارسی، اثر آیتالله العظمی گلپایگانی، سال ۱۳۷۲٫
۹٫ مقالهی «خدمتگذار صادق، شریعت احمدی»، کیهان تاریخ ۲۵/۱۰/۱۳۷۲٫
۱۰٫ مقالهی «مقتطفات بقیه السّلف»، به عربی، مجلهی رساله القرآن، شمارهی۱۴، سال ۱۳۷۲٫
۱۱٫ مقالهی «مسألهی حبوه»، تجلی گاه امتیاز شیخ مفید، به مناسبت کنگرهی جهانی هزارهی شیخ مفید، سال ۱۴۱۳قمری (۱۳۷۳ ش).
۱۲٫ مقدمهی ۱۱ صفحهای بر کتاب «آداب و احکام حج»، تألیف آیتالله العظمی سیّد محمّد رضا گلپایگانی سال ۱۴۱۳قمری(۱۳۷۳ ش).
۱۳٫مقدمهی ۶ صفحهای بر کتاب «استفتائات پزشکی»، اثر آیتالله العظمی صافی گلپایگانی سال ۱۴۱۵ قمری (۱۳۷۳ش).
۱۴٫ مقالهی «عروج آسمانی در لیله القدر»، رسالت به تاریخ ۱/۱۲/۱۳۷۳٫
۱۵٫مقالهی «راستیها و کاستیهای حوزه»، رسالت ۲۱/۱۲/۷۳ و ۲۳/۱۲/۱۳۷۳٫
۱۶٫ مقالهی «نقش روحانیت در توسعهی فرهنگی»، در مجلهی راه دانش یک و دو، شمارهی مسلسل ۱، بهار ۱۳۷۴٫
۱۷٫مقالهی «سیمای قرآن در منظر امامت»، در مجلهی مبین ویژهی قرآن پژوهی، شمارهی ۱ بهار ۱۳۷۴٫
۱۸٫ مقالهی «راز و رمز قیام حسینی»، رسالت تاریخ ۲۱/۳/۱۳۷۴٫
۱۹٫ مقالهی «عزاداری امام حسین علیهالسلام در سیرهی ائمهی معصومین علیهم السلام» کیهان، تاریخ ۲۱/۳/۱۳۷۴٫
۲۰٫ مصاحبه با آیتالله کریمی در ویژه نامهی هشتمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، تاریخ مرداد ماه ۱۳۷۴٫
۲۱٫ مقالهی «سوگداشت عاشورا در سنت و سیرهی پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام»، کیهان هوایی، تاریخ ۲۱/۴/۱۳۷۴٫
۲۲٫ مقالهی «اربعین. تجدید خاطر شهیدان»، رسالت، ۱/۵/۱۳۷۴٫
۲۳٫ مقالهی «آیا میتوان از آیات و روایات استناد طنز آمیز کرد»، رسالت تاریخ ۲۳/۷/۱۳۷۴٫
۲۴٫ مقالهی «سرگذشت نیک بختان» در مجلهی به انتظار خورشید ویژه نامه نیمـهی
شعبان ۱۴۱۶ق (۱۳۷۴ ش) مسجد آیتالله انگجی.
۲۵٫ مقالهی «مبتکر روش نوین فقاهت در حوزه، آیتالله العظمی بروجردی »، رسالت به تاریخ ۱۳/۱۲/۱۳۷۴٫
۲۶٫ مقالهی «پاسدار فقاهت شیعه، آیتالله العظمی حائری»، روزنامهی رسالت ۱۹/۱/۱۳۷۵٫
۲۷٫ مقالهی «سیمای سیّد الشهداء علیهالسلام، در حدیث لوح» روزنامهی رسالت ۱۴/۴/۱۳۷۵٫
۲۸٫ مقالهی «سری از اسرار الهی، پیرامون امام زمان ارواحنا له الفداء »، مجلهی سروش سال هیجدهم شمارهی ۸۱۷، تاریخ آذر ماه ۱۳۷۵٫
۲۹٫ مقالهی «تجلی شهود و غیبت در امام زمـان ارواحنا له الفداء»، در مجــلهی کعبــه مقصود ویژهی نیمهی شعبان ۱۴۱۷ق، مسجد آیتالله انگجی تبریز، تاریخ ۱۶/۱۰/۱۳۷۵٫
۳۰٫ مقالهی «صورت و سیرت امام زمان ارواحنا له الفداء» در مجلهی صبح وصال، ویژهی نیمهی شعبان ۱۴۱۸قمری، (۱۳۷۶ش)، مسجد آیتالله انگجی تبریز.
۳۱٫ مقالهی «مهاجر الی الله، سیری در زندگی عالم مجاهد سیّد عبدالحسین لاری» در نشریّهی پیام حوزه، از سری انتشارات شورای عالی حوزهی علمیّهی قم، ویژهی همایش بزرگداشت سیّد عبدالحسین لاری، سال چهارم شمارهی۴ سال ۱۳۷۶٫
۳۲٫ ترجمهی «دستور العملی از آیتالله سیّد عبدالحسین لاری»، در نشریّهی پیام حوزه، از سری انتشارات شورای عالی حوزهی علمیّهی قم، ویژهی همایش بزرگداشت سیّد عبدالحسین لاری، سال چهارم، شمارهی ۴، سال ۱۳۷۶٫
۳۳٫ مقالهی «بقیه الله یادگار خدا»، در مجلهی موعود شمارهی چهارم سال ۱۳۷۶٫
۳۴٫ مقالهی «سیمای امام حسین علیهالسلام درحدیث لوح»، مجلهی سروش، سال نوزدهم، شمارهی ۸۳۵ تاریخ ۲۰/۲/۱۳۷۶٫
۳۵٫ مقالهی «ابعاد زندگی پیامبرصلی الله علیه و اله»، در مجلهی سروش، سال نوزدهم تاریخ ۷/۴/۱۳۷۶٫
۳۶٫ مقالهی «چرا در غیبت، کتابی نمینویسی؟»، مجلهی موعود، شمارهی۲، تیر ۱۳۷۶٫
۳۷٫ مقالهی «دعا و پرورش روح شهادت طلبی»، در مجلهی «الرحیل» ویژه نامهی یادوارهی شهدای مارال تبریز، آبان ۱۳۷۶٫
۳۸٫ مقالهی «چرا در غیبت کتابی نمینویسی؟»، مجلهی موعود، شمارهی ۸ خرداد و تیر ۱۳۷۷٫
۳۹٫ مقالهی «مهدی موعود در نهج البلاغه»، در مجلهی شمس ولایت ویژه نامه نیمه شعبان ۱۴۱۲ ق (۱۳۷۹ ش)، مسجد آیتالله انگجی تبریز.
۴۰٫ مصاحبه با آیتالله کریمی جهرمی، مجلهی فرهنگ کوثر آستانهی مقدسهی حضرت معصومه سلام الله علیها» شمارهی ۳۷ سال چهارم، سال ۱۳۷۹٫
۴۱٫ قسمت دوم مصاحبه با آیتالله کریمی جهرمی، مجلهی فرهنگ کوثر آستانهی مقدسهی حضرت معصومه سلام الله علیها، شمارهی ۳۸ سال چهارم، سال ۱۳۷۹٫
۴۲٫ مقالهی «بررسی مقایسهای و تطبیقی بین حضرت مهدی ارواحنا له الفداء و امام حسین علیهالسلام» در مجلهی جان جهان،ویژه نامه نیمه شعبان ۱۴۲۲ ق (۱۳۸۰ ش) مسجد آیتالله انگجی تبریز.
۴۳٫ مقالهی «بررسی مقایسهای و تطبیقی بین حضرت مهدی ارواحنا له الفداء و امام حسین علیهالسلام»، به صورت سلسلهوار در روزنامهی جمهوری اسلامی به سال ۱۳۸۱٫
۴۴٫ مقالهی «سیمای مهدی ارواحنا له الفداء در کلام معصومین علیهم السلام»، در مجلــهی
شمس ولایت، ویژه نامهی نیمهی شعبان ۱۴۲۲ قمری (۱۳۸۱ ش)، مسجد آیتالله انگجی تبریز.
۴۵٫ مصاحبه با آیتالله کریمی جهرمی، دربارهی حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء در مجلهی کعبه، شهریور و مهر ۱۳۸۲٫
۴۶٫ مقدمهی۷صفحهای برکتاب«اخلاق اسلامی»اثرآقای شکراللهجهانمهین، سال۱۳۸۳٫
۴۷٫ مقالهی «شاخصههای حکومت مهدی موعود ارواحنا له الفداء»، در مجله شمس ولایت، ویژهنامهی نیمهی شعبان ۱۴۲۴ ق، (۱۳۸۳ ش) مسجد آیتالله انگجی تبریز.
۴۸٫ مقالهای در کتاب «حکومت نامهی امام علی علیهالسلام»، جلد ۴، مصاحبهها و نشستهایعلمی، به مناسبت نخستین همایش بینالمللی مردمسالاری دینی به سال ۱۳۸۳٫
۴۹٫ مقدمه بر کتاب سؤال و جواب، پیرامون مسائل حج، مطابق با فتاوای آیتالله العظمی گلپایگانی، به فارسی.
۵۰٫ مصاحبه، پیرامون شخصیت آیتالله العظمی گلپایگانی مجله رهنمون، شماره۷٫
۵۱٫ مقالهی «واژهها و اصطلاحات انقلابی در قرآن کریم» در مجلهی پاکستانی جهاد، شمارهی ۹ و
حضرت آیت الله سید حسین آیت اللهی
حضرت آیت الله سید حسین آیت اللهی (ره) فرزند برومند مرجع فرزانه حضرت آیت الله العظمی سید عبد المحمد آیت اللهی (ره)و نوه بزرگوار مرجع مجاهد،علامه جلیل القدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید عبد الحسین نجفی (ره) و از سلسله جلیل سادات موسوی است که نسب ایشان از طریق امامزاده رکن الدین- مدفون در دزفول- به حضرت حمزه فرزند امام موسی بن جعفر (ع) – مدفون در ری – می رسد.
جد بزرگوار ایشان حضرت آیت الله العظمی حاج سید عبد الحسین نجفی (ره)از شاگردان برجسته مرحوم میرزای شیرازی و دارای اجازه اجتهاد مرحوم میرزا محمد حسن شیرازی- صاحب فتوای تنباکو- بودند ایشان در پاسخ به درخواست عده ای از بزرگان و مردم جنوب فارس به خصوصلارستان مبنی بر اعزام یکی از علما از نجف جهت ارشاد و پیشوایی مردم در امور دینی و معنوی و رهبری آنان در راه جهاد با اشرار و ظلمه بهخصوص دست نشاندگان استعمار انگلیس، آیت الله العظمی نجفی (ره)را روانه لار نموده و خطاب به مردم می فرمایند « با بردن ایشان نجف را به لار می برید.»
آن علامه مجاهد پس از سالها حضور فداکارانه در لار و مبارزه با ظلم و ستم خوانین و رهبری قیام مقدس مردم جنوب ایران برعلیه استعمار روس و انگلیس و تجهیز و تهییج سرداران دلاور چون رئیس علی دلواری، در پی اشغال لارستان توسط نیروهای استعمار به سمت فیروز آباد و جهرم حرکت کرده و پس از عمری جهاد و مبارزه و هدایت آگاهانه مردم در شهرستان جهرم دار فانی را وداع گفته وجنازه آن مرحوم در همین شهر دفن می گردد.
پس از رحلت حضرت آیت الله العظمی سید عبد الحیسن نجفی (ره) مرجعیت و زعامت مردم به عهده فرزند ایشان حضرت آیت الله العظمی سید عبد المحمد آیت اللهی (ره)قرار می گیرد و ایشان پس از فوت پدر به درخواست مردم لار عازم آن منطقه می گردند. آن سالها که دوره آغازینحکومت سیاه پهلوی بود به علت مبارزه و قیام مسلحانه علیه حکومت، معظم له را دستگیر کرده، تحت مراقبت قرار می دهند و بی درنگ دستگاه حکومت خواهان اعدام ایشان می گردد ولی توصیه های مکرر علما و مراجع عظام نجف و ارسال تلگرافهای متعدد به تهران حکومت را از این امر منصرف نموده و دستور تبعید ایشان را به شیراز صادر می کند در خلال همین مسافرت است که در مردادماه سال ۱۳۱۰ در پی توقف کوتاهی در جهرم حضرت آیت الله سید حسین آیت الله (ره) دیده به جهان گشوده و چند روز بعد به همراه این کاروان که به تبعیدی اسارت گونه می رفت رهسپار شیراز می شوند.
حضرت آیت الله حاج سید حسین آیت اللهی (ره)دوران کودکی و نوجوانی خود را با رنج سالهای تبعید پدر و غربت و تنهایی سپری نمود و در آغاز جوانی به علت شوق وافر به تحصیل علم قدم در راه تحصیلات علوم دینی نهاد ایشان پس از طی مراحل مقدماتی در شیراز از محضر اساتید بزرگواری چون آیت الله سید محمد باقر آیت اللهی – معروف به حاج عالم – و آیت الله حاج سید محمد کاظم آیت اللهی و حضرت آیت الله حاج شیخ ابوالحسن حدائق بهره بردند و در نهایت به محضر درس مرجع وارسته حضرت آیت الله العظمی شیخ بهاء الدین محلاتی راه یافته و دوره سطح را در حضور آن مرجع بزرگ به پایان رساندند. روح مبارزاتی و ظلم ستیزی ایشان باعث شد که فریاد همیشه خروشان آن مجاهد شجاع بر علیه ابتذال و بی بند وباری حکومت پهلوی در همه جا طنین انداز شود و در محضر درس آیت الله محلاتی به عنوان یک طلبه مبارز و فریادگر معرفی گردد.
تا اینکه به علت یک بیماری سخت مجبور به عزیمت به تهران جهت مداوا گردیدند و در آنجا در یکی از مدارس علوم دینی ساکن شدند.
آن سالها که همزمان با قیام مقدس آیت الله کاشانی بود آیت الله آیت اللهی فرصت مناسبی یافتند تا به صف مبارزین علیه استعمار به رهبریآیت الله کاشانی بپیوندند ایشان بارها خاطرات شیرین حضور خودشان را در محضر آیت الله کاشانی و تحولات آن زمان باز گو می نمودند و می فرمودند: ( آنروز که به تحریک استعمار، طرفداران مصدق بیت آیت الله کاشانی را سنگباران کردند بنده آنجا بودم و در این تهاجم مجروح شدم. )
علاقه بسیار این عالم بزرگ به علم و دانش، ایشان را برای ادامه تحصیلبه شهر مقدس قم کشانید و در آنجا از محضر اساتید وارسته ای همچون آیت الله سلطانی طباطبایی و آیت الله علمائی استفاده نموده سپس به محضر درس مرجع کبیر حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره)گام نهادند که از تقریرات درس خارج حضرت آیت الله العظمی بروجردی کتاب طهارت، خمس و قضا را به رشته تحریر در آوردند.
اما اوج شکوفایی علمی و معنوی ایشان گام نهادن در محضر درس مرشد و مراد خود حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) است همسر مکرمه ایشان نقل می کند « روزی آقا در حالی که حالی متفاوت با روزهای قبل داشتند و از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند به منزل آمدند و فرمودند امروز گمشده خود را در حوزه ها یافتم کسی که می تواند سالها تشنگی مرا سیراب کند او شخصی است به نام حاج آقا روح الله »
میزان اشنایی آیت الله آیت اللهی با امام خمینی و ارتباط معنوی با ایشان در قالب شش دفتر بعنوان تقریرات درس اصول و فقه کاملاً مشهود استمعظم له همواره حضور چند ساله خود را در درس امام خمینی (ره) بزرگترین افتخار قلمداد می کردند.
در اوج سالهای ظلم و بیداد حکومت پهلوی عده ای از مردم جهرم که از ظلم دست نشاندگان دستگاه طاغوت به ستوه آمده بودند و پناهگاه خودرا در یافتن انسانی ظلم ستیز و وارسته جستجو می کردند دست به دامان مرجعیت شده و از مرحوم آیت الله العظمی سید عبد المحمد آیت اللهی (ره)که در شیراز در تبعید به سر می بردند در خواست کردند که فرزند خود حضرت آیت الله حاج سید حسین آیت اللهی (ره) را جهت ارشاد و رهبری مردم به جهرم بفرستند.
آیت الله حاج سید حسین آیت اللهی (ره) با توجه به اشتیاق وافر به تحصیل علوم دینی بویژه محضر درس حضرت امام (ره) ابتدا عزیمت به جهرم را قبول نکردند ولی در یکی از دیدارها که عده ای از اهالی جهرم به محضرشان رسیده و از ظلمهای که به مردم رفته سخن گفتند روح هدایت گر و نجات بخش ایشان سفر به جهرم را لازم دانسته و هجرت الی الله خود را آغاز نمودند.
پس از حضور در جهرم و انتخاب مسجد به عنوان پایگاه اصلی مبارزه، با همت و تلاش عده ای از مؤمنین مقدمات ساخت وساز حسینیه ی کویعلی پهلوان را در جهرم فراهم نموده و خود ایشان کلنگ این بنای حسینی را به همراه عموی بزرگوارشان حضرت آیت الله سید علی اکبر آیت اللهی (ره) به زمین زده و علی رغم ممانعت و فشار از طرف دستگاه حکومت با ایستادگی و شجاعت مرکز اصلی ارشاد و رهبری خود را در حسینیه بر پا
کردند
در سال ۱۳۴۰ و پس از فوت حضرت آیت الله سید علی اکبر آیت اللهی (ره) در جهرم که مسئولیت اقامه نماز جمعه را پس از پدر و برادر ارشد خود بر عهده داشتند به درخواست مردم و موافقت حضرت آیت الله العظمی سید عبد المحمد آیت اللهی (ره) در سنگر نماز جمعه قرار گرفته و با خطبه های آتشین و حماسی روح و جان مردم تشنه حقیقت و معرفت را سیراب کردند اولین نماز جمعه ایشان در مسجد امام حسین ( ع ) که پایگاه مبارزاتی و ارشاد جد بزرگوار و عموی گرانقدرشان بود اقامه نموده و سپس به علت ازدحام جمعیت و کمبود فضا – مسجدی که بعدها به نام مبارک امام خمینی نامیده شد،انتقال یافت
پس از پیروزی انقلاب و بر حسب حکم حضرت امام خمینی (ره)مبنی بر ادامه حضور ایشان در این سنگر خطیر و همت مردم خیر در ساخت وساز مصلی بزرگ جمعه همواره نماز جمعه باشکوه هر چه تمامتر در این مکان تا آخرین سال حیاتشان ادامه یافت و…
با آغازنهضت امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۲ حضرت آیت الله آیت اللهی (ره)با شناخت و معرفتی که نسبت به امام و مراد و مرشد خود داشتهمگام با نهضت وی تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جهرم را به یکی از کانونهای گرم مبارزاتی انقلاب تبدیل نمود و به علت ایراد سخنرانی ها و افشاگریها و ترتیب دادن رهپیمایی، در سال ۱۳۴۲ ، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) ایشان را دستگیر و روانه زندان اوین کرد
پس از چند ماه تحمل سختی و رنج وشکنجه مجدداً به جهرم مراجعت نمودند. آنمرد مجاهد که درس ظلم ستیزی را از مکتب سرور آزادمردان جهان حضرت امام حسین (ع) آموخته بود بار دیگر به کانون مبارزاتی خود یعنی حسینیه قدم نهاد و هرگز آرام ننشست و همیشه و در همه جا مدافع انقلاب واسلام و امام بود.
در سال ۱۳۵۲ در مراسم تدفین پدر بزرگوارشان اقدام به سخنرانی کوبنده ای بر ضد رژیم نموده و مقلدان آن مرحوم را به تقلید از امام خمینی (ره)توصیه نمودند. پس از این سخنرانی ایشان را دستگیر و روانه زندان کردند و پس از بازگشت به جهرم و ادامه کار برای بار چندم در سالهای ۵۶ و ۵۷ به علت حمایت از انقلاب و امام بار دیگر باز داشت و به زندان اوین انتقال داده،ایشان را بطور کلی ممنوع الملاقات نموده و حتی به خانواده معظمشان اعلام کردند که نام او در لیست افراد اعدمی قرار دارد.
با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و آغاز کینه توزیهای استکبار علیه ملت مظلوم ایران و ایجاد مشکلات بر سر راه انقلاب حضور انسانهای وارسته و آگاه به زمان در صحنه، عاملی بود که می توانست این مشکلات را از سر راه بردارد.
پس از پیروزی انقلاب و با وجود توطئه های شوم دشمنان بخصوص منافقین در اکثر شهر های ایران، حضور مؤثر و هدایت گر حضرت آیت اللهآیت اللهی (ره) در جهرم چون سدّی استوار مانع هرگونه رخنه و آشوب در صفوف آهنین این ملت بود و با آغاز جنگ تحمیلی، شهرستان جهرم با هدایت گری آن مجاهد خستگی ناپذیر سهم عزیمی در دفاع از این مکتب داشت.
پشتیبانی وتدارکات یک لشکر مستقل توسط مردم شهید پرور جهرم به ناملشکر ۳۳ المهدی (عج) در زمان جنگ و تقدیم ۱۲۰۰ شهید خود نشان این ادعاست. چه کسی می توانست خطابه های حماسی و رجز های دلاورانه آنمرد مبارز را بشنود و در مقابل تهاجم کفر و ظلم آرام بنشیند؟
آیت الله آیت اللهی (ره)باحضور مکرر در جبهه ها در کنار رزمندگان و در میان سنگر های آنان به سربازان امام زمان (عج) روحیه می دادند. حضورایشان در جبهه ها نه تنها پشتیبان رزمندگان شهرستان جهرم و استان فارس بود بلکه با حضور در لشکرها و پادگانهای گوناگون عامل تقویت روحی برای همه رزمندگان بود. حضور باصفای ایشان در سنگر رزمندگان علی رغم وجود امکاناتی که برای ائمه جمعه برای اسکان و پذیرایی در شهر اهواز مهیا بود ، مؤید روحیه شهادت طلبی و مجاهدت و دلاوری آنمرد بزرگ است.
حضور وی در تشیح جنازه همه شهدای شهرستان جهرم، اقامه نماز مستقل بر هرکدام از جنازه های پاک ومطهر آنان، شرکت در مجالس یادبودآن عزیزان تسلی دادن به باز ماندگانشان و روحیه دادن به آحاد مردم را کمتر کسی می تواند فراموش کند.
هر کس که کمترین آشنایی با دوران حیات با برکت و مقدس آیت الله آیت اللهی (ره)داشته باشد اذعان دارد که وی مردی بود که زندگی خود راوقف مردم بخصوص توده محروم و زجر کشیده کرده بود و همیشه خانه ایشان مامن و ملجا انسانهای دردمند و زجر کشیده ای بود که حل مشکلات خود را در مراجعه به این بیت شریف می دانستند . روحیه خدمت گذاری به مردم در ایشان در حد اعلی نمایان بود و علی رغم وجود مشکلات مختلف و تدریس علوم دینی به شاگردانشان اکثر اوقات شریفشان را صرف رتق وفتق امور مردم می نمودند. غیرت و همیت و مهربانی او این امید را در دل مردم زنده می کرد که این بیت، خانه امید مستمندان و محرومان است. ایشان به تنهایی تعداد زیادی از خانواده های بی سر پرست و تهی دست را تحت پوشش خود داشتند. دغدغه خاطر همیشگی او مردم و رفع مشکلات آنان بود. قسمت عمده خطبه های نماز جمعه ایشان به بازگو کردن مشکلات مردم و محرومین و توصیه به مسئولین جهت رسیدگی به مشکلات مردم بود.
حضرت آیت الله سید حسین آیت اللهی (ره) پس از عمری تلاش و مجاهدت وتحمل رنج و زحمت طاقت فرسا در امر تبلیغ دین و مکتی حقهجعفری و پس از سالها مبارزه با نفس و جهاد در سحر گاه نوزدهم ماه شوال در ایام شهادت رئیس مذهب شیعه حضرت امام جعفر صادق (ع) مطابق با بیست وپنجم دی ماه هزار و سی صد و هفتاد و نه(۱۳۷۹ )مقارن با اذان صبح به دیدار مبعود شتافت و جان مالامال از عشق و ارادت مردم را در داغ هجران گداخت.
آیت الله حسین شب زنده دار جهرمی
تولد و خانواده
در آغاز بهار و نخستین روزهای سال ۱۳۰۸ شمسی (۸ شوال ۱۳۴۷) در خانه کربلایی احمد واقع در محله قدیمی سنان جهرم، پسری دیده به جهان گشود. پدر و مادر وی که از شیفتگان پیامبر و آل او (ع) بودند نامش را «حسین» نهادند.
کربلایی احمد و بردارش حاج قنبر با همسر و فرزندان در یک خانه ساده زندگی می کردند. هر دو کاسب جزء و ساده بودند که روزانه کالاهای مورد نیاز روستاییان را از شهر تهیه می کردند و برای فروش به روستا می بردند. آنان ضمن گذران امر معاش از این راه احکام دینی و مسائل شرعی را نیز به روستاییان می آموختند. این دو برادر در جهرم و قسمتی از حومه آن به صلاح و تقوا و درست کاری در معامله با مردم و مناعت و قناعت طبع مشهور بودند و در ارادت و اخلاص ویژه ای که نسبت به اهل بیت (ع) داشتند، زبانزد اهالی بودند. قمر خانم مادر ایشان نیز از زنان شایسته محل بود و او نیز همچون همسرش به کمالاتی آراسته بود و علاقه فراوانی به پیشوایان دین داشت. این مادر وقتی آیت الله حسین شب زنده دار کوچک بود و آسیبی به چشمانش وارد شده بود، با کمک خواهرانش بسیار از او مواظبت و پرستاری کرد. در سفری که برای پابوسی حضرت رضا (ع) به مشهد رفتند، ایشان را نیز با خود بردند و پدر و مادر در جوار قبر آن حضرت ضمن دعا و زیارت، با توسّلات خالصانه خود، شفای چشم فرزند را از خدا خواستند. به برکت این حضور و دعاهای آنان چشم کودک شفا یافت و مادر به شکرانه سلامتی فرزند در گوش پسرش حلقه آویخت و او را به عنوان غلام حضرت رضا (ع) مفتخر ساخت.
تحصیلات و استادان
معظم له بین ۶ تا ۷ سالگی به مکتب خانه محل زادگاهش رفت. خواندن و نوشتن، قرائت قرآن و برخی از آداب و رسوم و احکام شرعی را آموخت. استعداد و حافظه خود را در مکتب خانه به معلم و عشق و علاقه درونی برای ادامه تحصیل و یادگیری علوم دینی را در خانه نشان داد. پدر و مادر هم با خشنودی فرزندشان را به ادامه تحصیل تشویق و در حدّ توان از وی حمایت کردند.
تحصیل در جهرم
ایشان در نوجوانی عاشق علم و دانش بود و به خاطر ارتباط و ملازمت پدر با اهل علم و مردان حق، علاقه شدیدی به روحانیان و عالمان دینی پیدا کرده بود، با آنان ارتباط و مراوده برقرار کرد و با راهنمایی آنان در مدرسه خان (زمانیه) جهرم حجره گرفت و مشغول تحصیل شد.
او مقدمات علوم، ادبیات، مقداری از مسائل فقهی و شرعیان و آداب و اخلاق را از حجج اسلام آقایان سیّد حسین شریعتمداری (۱۳۵۱ ش)، میرزا محمد نمازی (۱۳۶۹ ش)، شیخ علی اکبر ناصری (۱۳۶۸ ش.)، سیّد محمد احمدی (۱۳۵۶ ش.) سیّد محمدرضا اصفهانی (۱۳۶۲ ش.). به ویژه آیت الله سیّد ابراهیم حق شناس (۱۳۶۰ ش.) و آقا شیخ عطاءالله حقدان (۱۳۳۰ ش.) به خوبی فرا گرفت. با اتمام دروس این دوره، عطش فراگیری و کسب بهره های علمی و معنوی در او بیشتر شد.
وی می خواست به حوزه بزرگ شیراز برود، اما با موانعی مانند نامساعد بودن وضع مالی پدر، سختی تحمّل جدایی از پدر، عمو و سایر بستگان، فراق مادر از دست رفته و مسائلی دیگر رو به رو شد.
بر سر این دو راهی و برای رفع و رهایی از این مشکل به منزل عالم برجسته شهر حضرت آیت الله آقا سیّد علی اکبر آیت الّلهی رفت و از ایشان درخواست استخاره نمود. آقا قرآن را گشود از قضا استخاره بد آمد. تازه جوان دلداده علم با شنیدن کلمه «بد» حالش دگرگون گردید و همانجا به زمین افتاد و بی هوش شد. خدمتگذار آقا او را به هوش آورد و جون عهده بسته بود به مقتضای استخار عمل کند، سفرش را برای مدّتی به تعویق انداخت، ولی همچنان امید عزیمت به شیراز را داشت. پس از مدتی با پدر و عمو نزد آیت الله آقا سیّد ابراهیم حق شناس که او هم از عالمان بزرگ شهر محسوب می شد رفت و استخاره خواست. این بار استخاره خوب آمد و آرزوس نوجوان برآورده گردید. پدر و عمو هم تسلیم مقتضای استخاره شدند.
آنان مقدمات سفر را فراهم ساختند و هنگام عزیمت به شیراز بدرقه اش نمودند. آیت الله شب زنده دار در این باره می نویسد:
«… امّا همه اینها یک طرف و دعا و توسّل خاصلانه و متضرّعانه پدر عزیزم به هنگام سوار شدن و خداحافظی که با عموی بزرگوار و جمع زیادی از همشیره ها و فامیل و دوستان که برای بدرقه آمده بودند، طرف دیگر… همین دعا بحمدالله کار خود را کرد. در شیراز یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی که برای ابد مایه افتخارم شد، نصیبم گشت و آن شاگردی ولّی خدا، مرحوم آیت الله آقای حاج شیخ ابوالحسن حدائق اصطهباناتی (ره) در مدرسه مبارکه منصوریه بود.»
در شیراز
شب زنده دار جهرمی برای مدتی در مدرسه مقیمیه و پس از آن در مدرسه منصوریه شیراز اقامت گزید و به تحصیل مشغول گردید. در این دوره کتابهای درسی رایج در معانی و بیان، فقه و اصول و کلام و عقاید را نزد استادان و بزرگان حوزه علمیه شیراز حجج اسلام آقایان ملاّ احمد دارابی، سیّد علی خفری و حضرت آیات آقایان بهاءالدین محلاّتی (۱۴۰۱ ق.)، شیخ ابوالحسن حدائق (۱۳۸۸ ق.) و سیّد عبدالعلی آیت اللّهی آموخت.
در پایان این دوره سه ساله به دستور آیت الله حدائق که محبت سرشاری به آقای شب زنده دار داشت. مجلس جشنی در باغ مدرسه منصوریه برگزار گردید و آیت الله حدائق ضمن اهدای عبا و عمامه به آقای شب زنده دار با دستان مبارکش عمامه بر سر وی گذاشت و او را به لباس مقدّس روحانیت مفتخر نمود.
آیت الله شب زنده دار در یادداشتهای خود می نویسد:
«پس از آنکه با لباس روحانیت به جهرم آمدم به قدری مرحوم پدرم خرسند شد و بعد از آن احترام دیگری به من می گذاشت که وجداناً مرا شرمنده می کرد. مثلاً آن وقتها جهرم مثل بسیاری از جاهای دیگر برق نداشت، شبها کوچه ها تاریک بود… گاهی می خواستیم با پدرم شبها جایی برویم، می فرمود: من باید جلوی تو چراغ بِکشم! من می گفتم: مگر چنین چیزی می شود که پدر جلوی فرزند چراغ بِکشد. با این عبارت جواب می داد: تو عمامه داری و طلبه هستی…» پدرم برای عموم علمای اسلام احترام قائل می شد و عملاً نیز نشان می داد. وقتی می دید فرزندش در لباس آنهاست، بیشتر احترام می کرد …»
در قم
وی که حدود هجده بهار از عمرش را پشت سر گذاشته و متون دروس دروه سطح متوسطه را خوانده بود، تصمیم گرفت، برای ادامه تحصیلات عالی به قم مهاجرت کند. این بار نزد استادش آیت الله حدائق رفت و از وی درخواست استخاره کرد وقتی استاد قرآن را گشود آیه «هنا لک الولایه الحقّ هو خیر ثواباً و خیر عقبا …»آمد. مضمون استخاره آینده ای روشن و سرنوشتی سعادتمند در این دنیا و رسیدن به مقامات عالی و اجر و ثواب الهی بسیار در آخرت را نوید می داد. وی پس از این استخاره در آغاز سال تحصیلی ۱۳۶۵ ق. (۱۳۲۶ ش.) با اجازه پدر و استاد به قم مهاجرت نمود. نخست در مدرسه فیضیه و پس از مدتی در مدرسه حجتیه سکونت گزید و به تحصیل مشغول گردید. او قسمتی از درسهایی را که در دوره سطح متوسطه نخوانده بود، نزد آیت الله شهید محمد صدوقی (۱۴۰۱ ق.) خواند. سپس فراگیری متون دروس سطح عالی را شروع کرد. «رسائل»، «مکاسب» و «کفایه الاصول» در فقه و اصول را نزد آیات آقایان شیخ محمد تقی بهجت، شیخ مرتضی حائری (۱۴۰۶ ق.)، سیّد رضا بهاءالدینی (۱۴۱۸ ق.)، سیّد محمدباقر سلطانی طباطبایی (۱۴۱۸ ق.)، سیّد عبدالجواد اصفهانی (۱۴۰۷ ق.)، میرزا محمد مجاهدی تبریزی (۱۳۸۰ ق.)، آقا سیّد رضا صدر (۱۴۱۵ ق.)، و شیخ عبدالرزاق قاینی (۱۴۱۴ ق.)، «شرح تجرید و شوارق» در کلام و حکمت را در محضر آیت الله سیّد احمد خوانساری (۱۴۰۵ ق.) و … خواند و دوره سطح را به پایان رسانید.
پس از آن خود را برای استفاده از مباحث دوره خارج آماده کرد. آقای شب زنده دار سالها به طور مرتب و منظم و مجدّانه در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام آقایان حاج سیّد حسین بروجردی (۱۳۸۰ ق.)، سیّد محمد محقق داماد (۱۳۸۸ ق.)، شیخ محمد علی اراکی (۱۴۱۵ ق.)، امام خمینی (۱۴۰۹ ق.)، سیّد محمدرضا گلپایگانی (۱۴۱۴ ق.)، شیخ عباسعلی شاهرودی (۱۳۸۳ ق.) حاضر شد و همزمان در درس تفسیر استاد علاّمه سیّد محمد حسین طباطبایی (۱۴۰۲ ق.) حضور یافت و ضمن مباحثه، تقریر برخی از دروس یاد شده را نگاشت و از آن پس در شمار فضلا و اساتید زبده حوزه قرار گرفت. آقای شب زنده دار، در سالهایی که در حلقه دروس خارج شرکت می کرد، به خاطر دریافت سریع مطالب، پشتکار و حافظه قوی، پیوسته از صحبتهای پدرانه استادان بهره مند می گشت.
تدریس
آیت الله شب زنده دار از استادان برجسته حوزه علمیه قم به شمار می رود و سابقه تدریس حوزوی ایشان به چهل سال می رسد. وی در مدرسه خان جهرم و منصوریه شیراز کتابهایی را که خوانده بود، برای داوطلبان درس داد و از سالی که به حوزه علمیه قم وارد شد، متون آموخته شده را تدریس کرد. بیشتر تدریس او در قم طی چند دوره شامل مباحث فقهی و اصولی از «لمعتین»، «مکاسب»، «قوانین الاصول» و «اصول الفقه» برای طلاّب داوطلب در مساجد اعظم، امام حسن عسکری (ع)، مسجد نو و مدارس حقانی، رضویه، گلپایگانی و بحث نفسیر و اخلاق در مدرسه فیضیه و مسجد حضرت معصومه (ع) به صورت آزاد و عمومی بود.
وی در تدریس بیانی شیرین و شیوا داشت و برای تفهیم و انتقال درست مطالب به مخاطبان از الفاظ و قالبهای ساده استفاده می نمود. از امثال و نمونه ها نیز بهره می گرفت و موقع پاسخ دادن به پرسشهای درسی و حلّ مشکلات علمی، تحمّل به خرج می داد و با جوابی درخور، سؤال کننده را قانع می کرد.
ویژگیهای اخلاقی و معنوی
روح بلند پرواز و ناآرام آیت الله شب زنده دار همواره در پی صاحب دلی بود که مایه تسلّی او باشد و وی را به کمال برساند، لذا از همان آغاز تحصیلاتش در جهرم و پس از آن در شیراز و قم با کوششی بی وقفه توانست از میان استادان و مربیان با شخصیتهایی چون آیات عظام حق شناس(ره)، حدائق(ره)، امام خمینی(ره) و شیخ مرتضی حائری(ره) ارتباطی ویژه داشته باشد و از محضر پر فیض آنان به توفیقات و مواهبی آلهی دست یابد. این ارتباط ها موجب شد در مسیر زندگی ارشاد و راهنمایی شود، خوب درس بخواند، خوب بفهمد و به درستی به آموخته هایش جامه عمل بپوشاند.
آیت الله شیخ علی کریمی جهرمی از اساتید حوزه علمیه قم و از دانشمندان ارزنده در عرصه قلم و بیان در دستنوشته ای که پیرامون استاد گرانقدرش آیت الله شب زنده دار نگاشته است، می نویسد:
«عید صالح و خالص پروردگار حضرت آیت الله جناب آقای شیخ حسین شب زنده دار جهرمی از جمله علمای صالحین و از اتقیای بارعین است. او نمونه ای از علمای سلف است که پیشروی های مادّی و حرکت های قهری جامعه به سمت و سوی مادیّات و مسابقه مردم زمان در تشریفات و تعیّنات زندگی، او را از حرکت به سوی خدا و معنویات، ساده زیستی و زهد، مناعت طبع و ایثار، حسن خلق و مکرمت های اخلاقی باز نداشت و همواره با اعتقاد کامل به معتقدات دینی خود به راه خود ادامه داد.
به حق او انسانی خدا دوست، خداجو و خداپرست و معتقد به مبانی و به جهانی ابدیّت است. طلب علم و تدریس، محراب و منبر و استادی در حوزه علمیه قم برای او حجاب نشد. این عناوین را ابزار دانست و هدف اصلی و عمده خود را خدا و جلب رضای حق و خدمت به آستان مقدّس حضرت بقیه الله امام زمان (عج) قرار داد.
او که از آغاز کار دلداده علم و دانش و کسب فضایل بود با هر یک از علمای بزرگوار جهرم به نوعی خود را مرتبط کرد و از کمالات آنان بهره گرفت.
در شیراز با شخصیت گرانقدر، معنوی و روحانی حضرت آیت الله حاج شیخ ابوالحسن حدائق آشنا و بهره های فراوانی از او برد… .
وقتی به قم مشرف شد در طول سالهای تحصیل و در مسیر تهذیب نفس، خداوند موفقیتهایی به ایشان داد که در علمیّت و فضل جلوه نمود و در کنار آن تهذیب و صفای دل و جان و تقیّد به آداب شرع، ملکه تقوا در وجودشان رسوخ کرد و مورد توجه دوستان و آشنایان قرار گرفت.»
مرید امام خمینی
آیت الله شب زنده دار از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام و از ارادتمندان مخلص وی به شمار می رفت. از ایشان نقل شده است:
«بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شبهای ماه مبارک رمضان در مسیر خود به سمت منزل ایشان در بین راه دعای افتتاح را می خواندم. درست وقتی جلوی بیت امام می رسیدم، جمله یُهلک ملوکاً … بر زبانم جاری می شد… .»
در سالهای خفقان (۴۲ به بعد) شاخص ترین فردی که امام خمینی و نهضت او را در جهرم به مردم معرفی کرد، آقای شب زنده دار بود. ساواک و عوامل رژیم طاغوت در جهرم نیز به سه نفر از آقایان، آیت الله سیّد ابراهیم حق شناس (امام جماعت مسجد گازران)، آیت الله سیّد حسین آیت اللّهی (مرکز تبلیغی وی حسینیه کوی علی پهلوان بود) و آیت الله شیخ حسین شب زنده دار (در حسینیه امامزاده ابراهیم ع) حساسیت ویژه داشت.
آیت الله شب زنده دار همچون دیگر استادان و فضلای برجسته حوزه اعلامیه ها و بیانیه هایی را که علیه رژیم به حمایت از امام و نهضت صادر و منتشر می شد، امضا می کرد و نیز در برنامه ها و اطلاعیه هایی که از سوی طلاّب و فضلای شیراز و استان فارس مقیم قم برای امام و یا دفاع از ایشان نگاشته و ارسال و منتشر می گردید، نام و امضای ایشان به چشم می خورد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ وقتی امام خمینی به قم آمد، به منزل آیت الله شب زنده دار تشریف برد. آیت الله شب زنده دار هم گفت: که امروز رحمت خدا بر ما نازل شد. آیت الله شب زنده دار تا زمانی که امام در قم حضور داشت از جمله اصحاب هیئت استفتای وی بود و برخی از روزها در کوچه ای که امام اقامت داشت، در کنار دیدار کنندگان، امام را زیارت می کرد.
آثار علمی
آیت الله شب زنده دار در کنار تمام فعالیت ها در عرصه نگارش هم آثار مفید و ارزنده ای به صورت تقریرات دروس خارج، شرح و حواشی بر برخی از تفاسیر و ادعیه و مقالات پربار در موضوعات گوناگون دینی نگاشته است که به آن ها اشاره می شود.
تقریرات دروس خارج فقه و اصول امام خمینی:
حواشی بر تفاسیر مجمع البیان و المیزان
شرح دعای مکارم الاخلاق
مجموعه یادداشتهای مدون شده پیرامون مسئله امامت
مقالات متعدد در موضوعات اخبار غیبی و علوم دیگر قرآن، معاد و قیامت، آینده دنیا و … چاپ شده در مجله مکتب اسلام، مکتب تشیع، معارف جعفری و…
مقاله «خاطره هایی از ثمرات درختی پربار» پیرامون شخصیت عالم مجاهد آیت الله سیّد عبدالحسین لاری
سلسله درسهای اخلاق در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه علمیه قم ایراد و سپس به صورت جزوات درسی توسط سازمان تبلیغات اسلامی قم تکثیر و توزیع شده است.
یادداشتهایی پیرامون شخصیت آیت الله سیّد ابراهیم حق شناس به نام «خاطره هایی از احوال استاد عزیزتر از جانم»
آثار فرهنگی، اجتماعی
کتابخانه عمومی اسلامی پس از سال ۱۳۴۲ ش در جهرم در خیابان منوچهری (جمهوری اسلامی) که فعلاً پایگاه بسیج است تأسیس شد. این مرکز در آن سالها محل تجمع جوانان انقلابی و روشنفکر شهر بود و جلسات برای فعالیتهای سیاسی و انقلابی در آن تشکیل می شد و عوامل رژیم به این مرکز و افراد آن بسیار حساس بودند. صندوق قرض الحسنه ای هم زیر نظر ایشان تشکیل شد که پس از مدنی توسط ساواک تعطیل شد.
شاگردان
از میان انبوه شاگردان آیت الله شب زنده دار می توان به این افراد اشاره کرد: حجج اسلام حضرات آقایان علی اکبر هاشمی رفسنجانی، سیّد حسن طاهری خرّم آبادی، علی کریمی جهرمی، شیخ حسین کرمانی، سیّد جمال الدین دین پرور، محمد مهدی موحدی کرمانی، قربانعلی درّی نجف آبادی، شیخ محمد جعفر امامی، شیخ محمدرضا آشتیانی، محمدجواد فاضل، محمد مهدی شب زنده دار و…
شاعران
سیمین دخت وحیدی
********************************
عبدالرضا کوهمال جهرمی
کتاب شعر : چشم را میزند این همه ستاره
موضوع : دفاع مقدس
*********************************
ایوب پرند آور
کتاب شعر : دو بیتی های نیلی ، رباعی های کبود
موضوع: شعر آیینی امروز
***********************************
فروغ تنگاب
***********************************
عبدالحمید رحمانیان
***********************************
دانیال رحمانیان
کتاب شعر: اشکهایم خاکستری اند
موضوع:گوناگون
شهید محمد ابراهیم ایل
تاریخ تولد :۱۳۳۴ محل تولد :فارس /جهرم تاریخ شهادت : ۵/۱۲/۱۳۶۲
محل شهادت :طلائیه ـ عملیات خیبر طول مدت حیات :۲۸ سال
در سال ۱۳۳۴ خانوادهاى متدین و مذهبى در شهر قهرمانپرور جهرم، کودکى را جشن گرفت که از دودمان آفتاب و از سلاله سرخ شقایق بود. از اوان کودکى در ظل عنایات پدر و مادرى مهربان پرورش یافت و تحت تعالیم صادقانه این دو بزرگوار، شکوفههاى ایمان و اخلاص در بوستان وجود او شکفته و روح آسمانىاش در چشمهسار نماز و نیایش تطهیر شد. شهید ابراهیم ایل، دوران ابتدایى و راهنمایى تحصیل را در زادگاه خود گذراند و سپس در سال ۱۳۴۹ راهى شیراز شد و هنرستان فنى طالقانى این شهر را براى ادامه تحصیل برگزید. ابراهیم در اواخر دوران تحصیل، در جریان انقلاب و مبارزات حقطلبانه امت اسلامى، با مشتهاى آهنین و فریادهاى کوبنده خود، به مصاف بتهاى اهریمنى طاغوت رفته و در این مسیر، بارها مورد تعقیب، شکنجه و بازداشت نمرودیان خودفروخته ساواک قرار گرفت.
انقلاب اسلامى، جامعه آرمانى هزاران عاشق دلسوختهاى بود که در سال ۱۳۵۷ بر پایههاى استوار استقلال، آزادى و جمهورى اسلامى بنیان نهاده شد و شهید ابراهیم ایل به شوق این پیروزى و به افتخار حراست از دستاوردهاى انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى را براى ادامه مبارزه با دشمنان همیشه اسلام و ایران اسلامى برگزید. با آتش افروزىهاى ضد انقلاب در غرب، درغالب اولین اکیپ اعزامى از منطقه ۹ راهى کردستان شد و قلب سیاه دشمن را آماجگاه تیر خشم خود ساخت. شهید ابراهیم ایل در جریان تروریسم ناجوانمردانه منافقین که به شهادت صدها کودک و پیر و جوان انجامید، در سمت فرماندهى عملیات سپاه شیراز، مبارزاتى چشمگیر داشت و در این مسیر، بارها مورد سوءقصد دشمن قرار گرفت، و با شروع جنگ تحمیلى دورهاى نوین از مبارزات بىامان او آغاز شد.
شهید ابراهیم ایل در طول هشت سال دفاع مقدس، در بسیارى از عملیاتها شرکت کرد و مسؤولیتهاى مختلفى را عهدهدار گردید، که از آن میان میتوان به این موارد اشاره کرد: فرماندهى گردان در عملیات فتحالمبین، مسؤولیت طرح و عملیات تیپ امام سجاد (علیه السلام) در عملیات بیتالمقدس، مسئوولیت محور تپه مدن آبادان، فرماندهى تیپ امام سجاد (علیه السلام) ، مسؤولیت طرح و عملیات لشکر ۱۹ فجر و مسؤولیت طرح و عملیات تیپ المهدى (علیه السلام) . عملیات پیروزمند خیبر، یادمان پرواز ملکوتى او و صدها شهید گلگون کفنى است که در راه دفاع از آرمانهاى مقدس جمهورى اسلامى، عاشقانه جان باختند. محور طلاییه در ۱۳۶۲/۱۲/۵ از گلافشانى خون سردار شهید ابراهیم ایل رنگین شد و شهید، با دلى سرشار از شوق و اخلاص، به دیگر همرزمان به خون خفته خود پیوست.