جَهرُم یکی از شهرهای استان فارس در ایران است. این شهر، مرکز شهرستان جهرم
است جمعیت این شهر طبق سرشماری سال 1395، برابر با ٢٢٨.٥٣٢ نفر بوده است.
موقعیت جغرافیایی
جهرم یکی از
شهرستانهای تابعهٔ استان فارس میباشد که در نیمه جنوبی استان واقع
شده است. از شمال به شیراز و سروستان، از شرق به فسا و داراب، از جنوب به لار و
قیر و کارزین و از مغرب به فیروزآباد محدود شده است. چهره طبیعی این شهرستان
کاملاً کوهستانی و مرتفع میباشد. حدود یک پنجم وسعت شهرستان جهرم دشت و چهار پنجم
بقیه ارتفاعات است. این ارتفاعات بخشی از چین خوردگی زاگرس بوده و جهت اغلب کوهها
به تبعیت از رشتهکوههای زاگرس جنوبی قرار گرفته و شاخههایی از آن، این شهرستان
را محصور کرده است.
ارتفاع متوسط
مرکز این شهرستان حدود ۱۰۵۰ متر و بلندترین نقطه آن قله سفیدار بین بخش خفر
و سیمکان حدود ۳۱۷۰ متر و پست ترین
نقطه آن حدود ۸۵۰ متر در بخش
سیمکان از سطح دریا ارتفاع دارد. رودخانه قره آقاج سیمکان از رودخانههای منطقه
است. هوای شهرستان جهرم به طور کلی گرم و در نواحی کوهستان معتدل میباشد. شهرستان
جهرم شامل چهار بخش مرکزی، خفر، سیمکان و کردیان است. مرکز این شهرستان جهرم میباشد.
معنی جهرم
وجه تسمیهای نه
چندان منطقی که برای جهرم شناخته شده است. توسط احمد کسروی پیشنهاد شده و در
جایگاه خالی نبودن عریضهٔ نظریات، مقبولیت یافته است. به نظر او در
نامهایی مثل جهرم و سمیرم پسوند «رم» به معنی جا و مکان است. «جه» و «سم» هم تغییر
شکل یافته «گه» و «زم» هستند که به معنی گرم و سرد هستند؛ بنابراین جهرم یعنی «جای
گرم». در اصل اساساً وجه اشتقاق درست جهرم این است که آن را مرکب از جا و هروم (به
لغت اوستایی به معنی دژ بلند و محروسه) بگیریم که در تاریخ بدین صفت نیز معروف بوده
است. جز دوم یعنی هروم خود جداگانه بدین صورت نام دیگر شهر برزه (بلند) در
آذربایجان، کنار شهر مراغه بوده است که محل آتشکده ی کهن و معروف آذرگشنسب و
زادگاه زرتشت و محل دستگیر شدن و به قتل رسیدن افراسیاب تورانی (مادیای اسکیتی) به
دست کی خسرو (کی خشثرو، کی آخسارو، هوخشثره) به شمار رفته است. حتی به نظر میرسد
نام سمیرم مورد استناد کسروی نیز نه به معنی مفروضهٔ جایگاه سرما بلکه به معنی جایگاه منسوب به سرما
(سمیر- اوم) است؛ چراکه علیالقاعده ریشه واژه ایرانی سمیر (همیر) با زیمیلیای
اسلاوها و کلمه شمال عرب (مأخوذ ازشیمالیای آریائیان کاسی بینالنهرین) یکی است.
در سایت تحقیقاتی لیبر در باب تاریخچه شهر جهرم چنین آمده است: “بنای شهر
جهرم را به همای دخت بهمن فرزند اسفندیار نسبت میدهند”. به روایت مورخان،
بنای این شهر به سده سوم قبل از میلاد مسیح میرسد و این شهر توسط اردشیر اول،
پنجمین پادشاه هخامنشی، بنا شده است. در شاهنامه فردوسی بارها از این شهر سخن به
میان آمده و از آن به عنوان شهری آباد در آن دوران یاد شده است.
زمینشناسی و
زیستشناسی
(گستره پوششی ورق ۰۰۰۰۰ ۱:۱) این گستره با سیمایی کوهستانی و ناهموار بخشی از
پهنه ساده چین خورده زاگرس (Zagros Simply folded
belt) است که درکمربند
کوهزایی آلپ – هیمالیا قرارداشته و مهمترین سیمای زمینشناسی و توپوگرافی آن کوه سیاه
زنگی، کوه سیاه، کوه البرز و پدمان و دریاچه تکتونیکی هرم و همچنین دشت جویم میباشد.
نزدیک به۷۰درصد از کل پهنه
پوششی نقشه را بلندیها تشکیل میدهد که بیشترین بلندای آن مربوط به کوه پدمان با
ارتفاع ۲۶۶۴ متراز سطح دریا
است. کمترین بلندا در دشت هرم با ارتفاع ۷۸۵ متر میباشد. دشت هرم با روند ریختاری منتج از تکاپوی عوامل
زمینساختی و نوزمینساختی پویا در ناحیه، پهنه مرکزی نقشه را شامل میگردد. طیف
زمانی برونزدهای سنگی و رسوبی از پرکامبرین تا پلیستوسن زیرین است که این واحدها
در پارهای از موارد توسط رسوبات کم ضخامت کواترنر پوشیده شدهاند.
زمینشناسی
اقتصادی
از دیدگاه
کنسرسازی، ذخایر معدنی موجود در گستره جهرم به شرح زیر میباشد:
رگههای سیلیسی: (Sio2) در یال شمالی تاقدیسهای کوه حسنآباد، کوه البرز
و همچنین در شمال باختری روستای علیآباد نصیر خانی رگههای سیلیسی به ستبرای ۵۰ سانتیمتر تا ۵/۱ متر وبه طول حدود ۱ کیلومتر دیده میشود. رنگ رگههای سیلیسی در سطح
شکسته شده، خاکستری مایل به صورتی و سفید بوده و میزان sio2 آنها بین۸/۶۰ درصد تا ۴/۶۹ درصد متغیر میباشد.
سنگ گچ: بررسی و
مطالعه لایههای گچی پاره سازند چهل، واقع در یال شمالی کوه حسنآباد لازم به نظر
میرسد، لایههای گچی موجود در سازند ساچون واقع در یال شمالی تاقدیس کوه البرز به
علت ضخامت کم، قابل اهمیت نمیباشند.
سنگ آهک :از سنگ
آهکهای خاکستری تا روشن سازند جهرم – آسماری، داریان، سروک و همچنین آهکهای ریفی عضو
گوری میتوان به عنوان سنگ لاشه برای ایجاد پل در راهسازی و استفاده در پی
ساختمانها و دیوار باغها استفاده نمود.
سنگ دولومیت:
بررسی بر روی دولومیت سازند جهرم در یال شمالی کوه البرز جهت استفاده در صنایع
نسوز و تهیه نسوزهای دولومیتی لازم به نظر میرسد.
خاک رس :از خاک
رس در تهیه آجر و سفال استفاده میگردد. دشتهای جویم و هرم دارای مقادیری خاک رس
میباشند که از لحاظ ترکیب شیمیایی به علت بالا بودن میزان درصد کربنات کلسیم آنها
و همچنین پائین بودن مقدار سیلیس آنها جهت تولید آجر یا سفال مناسب نمیباشند.
مخلوط شن و ماسه
:پوشش آبرفتی پادگانههای جوان جهت بهرهبرداری شن و ماسه و به عنوان مخلوط در
تولید سیمان کاربری دارد.
گسلها
گسل هرم: این
گسیختگی در پهلوی شمالی تاقدیس کوه سیاه زنگی قرار گرفته است. این گسل دارای دو
راستای متفاوت میباشد، به طوریکه قسمتهای شمالی این گسل که در ورقه قیر و خارج
از محدوده پژوهش قرار گرفته، در گروه گسلهای مایل با زاویهای نزدیک به ْ۶۵ درجه شمال باختری جای داشته، در صورتی که قسمتهای
جنوبی آن که در ورقه جهرم قرار دارد درگروه گسلهای طولی واقع شده است. طول این
گسل حدود ۳۴ کیلومتر است و
سازوکار آن راست لغز و همراه با مؤلفهٔ راندگی است که جهت شیب آن رو به جنوب باختری
قراردارد. از تغییرات بوجود آمده از جنبش این گسیختگی میتوان به حذف و زیرراندگی
بخشی از پهلوی شمالی این تاقدیس همراه با بروز حرکتهای ثقلی متعدد در بخش
فرادیواره که سبب افت شدید و انباشتگی نهشتههای هولوسن در بخش فرودیواره گردیده،
اشاره نمود. همچنین نشست (subsidense) دریاچه فصلی هرم از دیگر تغییرات بوجود آمده حاصل
از حرکت این گسل میباشد.
گسل حسنآباد:
این گسل در گروه گسلهای طولی قرار داشته و مؤلفهٔ اصلی جابجائی آن، راندگی است. جهت شیب سطح آن با
زاویه کم و روبه شمال خاوری میباشد. جنبش بنیادی این گسل سبب آشفتگی و تغییر
میزان شیب لایهها و زیرراندگی پهلوی جنوبی تاقدیس کوه سیاه گردیده است. درازای
این گسل درحدود ۴۰ کیلومتر است.
این گسیختگی در قسمت شمال باختری به گسل بلغان متصل میگردد.
گسل بلغان: این
گسل با راستای خاوری – باختری و به درازای حدود ۴۸ کیلومتر در حاشیه جنوبی دشت هرم قرار گرفته است.
این گسیختگی در گروه گسلهای طولی با مؤلفهٔ اصلی راندگی جای گرفته و شیب سطح این گسل با
زاویه زیاد رو به جنوب باختری است. جنبش اساسی این گسل سبب تغییرات شدید زاویهٔ شیب و برگشتگی لایهها و زیرراندگی و حذف بخشی
از لایههای پهلوی شمالی تاقدیس کوه سیاه گردیده است. همچنین این جنبش نقش مهمی در
ایجاد و شکل گیری دشت زمین ساختی هرم ایفا نموده است.
گسل احمدی: این
گسیختگی با سازوکار راندگی در گروه گسلهای طولی جای داشته و پهلوی جنوبی تاقدیس
کوه حسنآباد را متأثر ساخته است. میزان شیب سطح این گسل کم و رو به شمال میباشد.
از تغییرات ایجاد شده در اثر جنبشهای این گسیختگی میتوان به زایش دشت زمین ساختی
هرم، تغییرات شدید شیب، برگشتگی لایهها، زیرراندگی و حذف بخشی از لایههای پهلوی
جنوبی تاقدیس کوه حسنآباد اشاره کرد.
گسل جویم: این
گسیختگی با راستای شمالی – جنوبی از جمله گسلهای عرضی است که سازوکار
جابجایی درآن، سازوکار امتدادلغز با مؤلفهٔ اصلی راست لغز میباشد. این گسیختگی پهنه دشت
جویم را درنوردیده و تا قسمتهای شمالی منطقه مورد پژوهش ادامه مییابد. از
تغییرات مهم پدید آمده از جنبش این گسل میتوان به متمایل نمودن راستای محوری تاقدیسهای
کوه حسنآباد و کوه سیاه به سمت جنوب خاوری اشاره نمود.
گسل فرشته جان:
این گسیختگی در جنوب باختری روستای فرشته جان واقع شده و از جمله گسلهای طولی با
سازوکار راندگی میباشد. سطح شیب این گسیختگی روبه شمال باختر بوده و طول این گسل
درحدود ۴۵ کیلومتر میباشد.
جنبش اساسی این گسیختگی یال شمالی تاقدیس حسنآباد را متأثر ساخته است.
گسل موردی:
سازوکار اصلی این گسیختگی راندگی است. قسمتهای خاوری این گسل در راستای خاوری – باختری در گروه گسلهای طولی جای داشته، اما
قسمتهای باختری این گسیختگی با راستای شمال باختری – جنوب خاوری در گروه گسلهای مایل قرار گرفته
است. از جمله عملکردهای اساسی این گسیختگی میتوان به ایجاد شیب زیاد لایههای
نهشتههای رسوبی کنگلومرای بختیاری اشاره نمود. همچنین این گسیختگی درقسمتهای
شمال باختری گسل جهرم را قطع کرده است.
گسل داربست: این
گسیختگی در جنوب تاقدیس کوه پدمان واقع شده است. سازوکار اصلی این گسل راندگی است
که شیب سطح آن به طرف شمال خاوری میباشد. این گسیختگی درگروه گسلهای طولی قرار
گرفته و از بهم ریختگیهای ساختاری و تغییرات پی آمده از جنبش این گسیختگی در
گستره مورد پژوهش، میتوان به حذف و زیرراندگی سازندهای گورپی، تاربور و ساچون و
همچنین بروز تغییرات در میزان شیب لایههای نهشتههای رسوبی سازند ایلام – سروک در یال جنوبی تاقدیس کوه پدمان اشاره نمود.
برگشتگی یال جنوبی تاقدیس کوه پدمان درقسمتهای شمال باختری از دیگر فعالیتهای
جنبشی این گسل میباشد.
پهنه گسلی البرز:
(Alborzo fault zone) این دسته گسل دارای راستای حدود ۶۰ درجه شمال باختری میباشد که در دامنه شمالی کوه
البرز واقع گردیده است. گسیختگی البرز درگروه گسلهای طولی متمایل به مایل
باسازوکار راندگی و امتدادلغز بامؤلفهٔ اصلی راست لغز که جهت شیب سطح آن به سوی جنوب
باختری میباشد، قرار گرفته است. تغییرات میزان شیب لایههای نهشتههای رسوبی
آسماری – جهرم و ایجاد مسیر رودخانه در دامنه شمالی کوه البرز از فعالیتهای جنبشی
این گسل میباشد.
گسل جهرم: این
گسل با روند شمال خاوری – جنوبی در گروه گسلهای عرضی قرار گرفته که دارای
سازوکار امتدادلغز با مولفهٔ اصلی چپ لغز میباشد. از ویژگیهای مهم این
گسیختگی میتوان به تغییرات راستای محوری تاقدیس کوه حسنآباد وراستای گسلهای
داربست و موردی اشاره نمود.
گسل موردک: این
گسیختگی در شمال خاوری منطقه مورد پژوهش واقع شده است. این گسل در گروه گسلهای
طولی جای داشته و دارای سازوکار راندگی میباشد که جهت سطح شیب آن به طرف شمال
خاوری است.
پوشش گیاهی پوشش گیاهی در جهرم به سه دسته تقسیم میشود:
پوشش گیاهی استپی: معروف ترین گیاهان این ناحیه شامل: درمنه، گز، انواع گون، اسپند و تلخ بیان است.
پوشش گیاهی نیمه استپی: مهمترین گیاهان آن عبارت اند از: کنگر، جاشیر، شیرین بیان، بومادران، خارشتر، شاطره و چوبک. علاوه بر این، گیاهانی که مصرف دارویی دارند مانند گل ختمی، مک، گل گاوزبان، پر سیاوش، مومنایی، آویشن، گل بابونه، کاسنی، خاکشیر، مورد و … در این شهرستان میرویند.
پوشش گیاهی جنگلی: بعضی از ارتفاعات و کوههای این شهرستان را به طور پراکنده درختان بومی و طبیعی پوشاندهاند. این جنگلها تنک بوده وغالبا سرو کوهی، کُنار، کیالک، کلخنگ، بنه و.. میباشند.
مناطق جنگلی این شهرستان عبارتند از:
جنگل البرز کوه در جنوب شرقی جهرم که پوشیده از درختان جنگلی از نوع بادام کوهی و بنه است و مناطق چاه تیز، تنگ آب و سر کوه را، دربر میگیرد. مساحت تقریبی این جنگل ۱۳۰۰ هکتار میباشد.
جنگل بهجان سیمکان: این جنگل به مساحت تقریبی ۱۸۰ هکتار و در غرب شهرستان واقع شده و درختان آن را بادام کوهی، کهکم و بنه تشکیل میدهند.
جنگل امیرسالار خفر: این جنگل به مساحت ۳۲۰۰ هکتار در شمال جهرم واقع شده و درختان بادام کوهی، کهکم و بنه را در آن میتوان دید.
جنگل کوه سفیدار: این جنگل به مساحت ۲۴۰۰ هکتار در شمال غربی جهرم قرار دارد و غالب درختان آن از بادام کوهی، گلخنگ و کهکم تشکیل شده است. در بعضی از بخشهای جهرم به خصوص در بخش کوهک که سنگهای گچی جزء مواد تشکیل دهنده خاک میباشد، درختچههای گز بویژه در اطراف شور جهرم (رود) دیده میشود. در بعضی از نقاط برای حفظ باغات مرکبات از وزش باد از گز به عنوان بادشکن یا دیوار باغ استفاده میشود. البته عمده فضای سبز و پوشش گیاهی جهرم را نخلستانها و باغهای مرکبات و مزارع تشکیل میدهند که سهم بسزایی در زیبایی و طراوت شهرستان دارند.
حیات وحش
این شهرستان به تناسب شرایط طبیعی و پوشش گیاهی، از حیات وحش متنوعی نیز برخوردار است. کل، آهو، پازن، بز کوهی، قوچ و میش، روباه، گرگ، کفتار، خرگوش از مهمترین پستانداران و عقاب، قوش، کبک، کبوتر، تیهو، قمری، گنجشک، بلبل، چفت، پرستو و … از پرندگان مهم این منطقه میباشند. هرچند شکار بیرویه و خشکسالیهای پی در پی، نسل این جانوران را در معرض تهدید و انقراض قرار داده است.
دما
طبق اطلاعات مربوط به ایستگاه هواشناسی شهر جهرم – در یک دوره ۲۴ ساله – میتوان گفت که سردترین ماه سال، دیماه با میانگین درجه حرارت ۱۰٬۴۲ درجه سانتیگراد و گرمترین ماه سال، تیرماه با میانگین ۳۳٬۱۶ درجه سانتیگراد میباشد.
مردمشناسی
جمعیت شهر جهرم در سرشماری رسمی کشور در سال ۱۳۳۵ خورشیدی،۱۰۵۴۲ نفر بود که در سال ۱۳۴۵، به ۳۶۲۳۶ نفر رسید. جمعیت این شهر در سال ۱۳۵۵ ش به ۴۸۵۳۰ تن و در سال ۱۳۶۵ به ۸۰۹۵۰ تن رسید. جمعیت این شهر در سال ۱۳۷۵، ۱۰۴۲۲۳ نفر گزارش شد. مطابق آخرین دادههای ۱۳۸۵، شهر جهرم دارای ۱۰۵۲۸۵ نفر بود. جمعیت جهرم بر پایه نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ برابر با ۱۰۹٬۳۱۲ نفر بودهاست و سال 1395، برابر با ٢٢٨.٥٣٢ نفر بوده است.
زبان و لهجه
زبان مردم این شهرستان، زبان فارسی است و شماری از واژههایی که در جهرم به کار میگیرند نزدیکی با زبان پارسی میانه دارد. جهرمیها لهجهٔ خاصی دارند که به لهجهٔ شیرازی بسیار نزدیک است. البته گرچه نمیتوان به طور دقیق و صریح آن را بیان کرد ولی به طور کلی این نکات را میتوان در بیان و تلفظ آنان تشخیص داد:
1- اصولاً صدای «آ» را بین (اَ) و (آ) و تقریباً شبیه «a» در زبان فرانسه تلفظ میکنند.
2-کلمات بیش تر از قسمت قدامی دهان گفته میشود و دهان چندان باز نمیشود. برای فهم مطلب و تقلید صدای آنان، بایستی عضلات گونه و گوشه لبها را در موقع تلفظ به طرفین کشید.
3-در محله کوشکک این شهرستان، ضمائر مفعولی متصل به فعل را با انجام تغییراتی قبل از فعل میآورند:
– مَ گفت = گفتم = مرا گفت…………………..مونِ گفت = گفتمان
– تَ گفت = گفتت………………………………. تونِ گفت = گفتتان
– شَ گفت = گفتش………………………….. شونِ گفت = گفتشان
در کلماتی که به حروف بی صدا ختم میشود، حرف آخر ساقط و یا خیلی خفیف به گوش میرسد مانند: (پَ = پس) و (گف = گفت) نمونه شعر محلی:
پیش تَرُک، تَش نزنین، زُلف سَرش بوده یه وَخت
گیس قشنگ سبز او تا کمرش بوده یه وَخت
تُوَختَکای خُش شده که گُر کشیده روی تَش
گمون که طاق ابروی چشم تَرش بوده یه وَخت
دین و مذهب
دین جهرمیها هم مثل همهٔ ایران تا قبل از اسلام زرتشتی بوده که با ظهور اسلام همهٔ مردم جهرم هم مسلمان شدند. اکنون نیز تقریباً ۱۰۰٪ مردم جهرم مسلمان شیعه هستند و در این شهرستان امامزاده و بقاع متبرکهٔ بسیار زیادی وجود دارد که نشان دهندهٔ عمق اعتقادات آنهاست. علاوه بر این مراسم تاسوعا و عاشورا، عید غدیر و جشن تولد امام دوازدهم شیعیان در این شهرستان آنچنان باشکوه برگزار میشود که این مراسم به صورت زنده از شبکههای مختلف سیما پخش میشود.
پیشینه تاریخی
جهرم از شهرهای بسیار قدیمی ایران است که نام قبلی آن گهرم بوده است. به روایت مورخان و محققان تاریخ شهر جهرم به سدهٔ چهارم قبل از میلاد میرسد. روایت شاهنامه فردوسی از آبادانی جهرم در دوره هخامنشی و ساسانی حکایت میکند. فردوسی در شاهنامه نام دلاور ایرانی یعنی گهرم بر آن نهادهاست. هم چنین در تاخت و تاز اسکندر از جهرم نام برده میشود و این شهر را در عصر پادشاهی بهرام گور دشتی بی آب میخواند. جهرم یا گهرم به معنی جای گرم است. به استناد نوشتههای استخری، ابن بلخی و حمدالله مستوفی، جهرم قلعهٔ بزرگ، معروف به خورشه و خورشاه داشت که فاصله آن تا شهر، پنج فرسخ بود. بانی این قلعه، خورشه، عامل خلفای بنیامیه در جهرم بود. این قلعه بعدها به همت خواجه نظام الملک وزیر مشهور سلجوقیان تعمیر و مرمت شد و در آن زمان این شهر در جنوب ایران بزرگترین آبادی به حساب میآمد. در نهایت پس از پیروزی اعراب این شهر را جهرم خواندند. یکی از جنگهای اعراب و ایرانیان و شاید آخرین آن در این شهر واقع گردید که تعداد کشتهها آنقدر زیاد بوده که کوهی در غرب جهرم محل این درگیری به کوه شهدا معروف شدهاست و درهای نیز به درهٔ لاشه (جسد) معروف گردیدهاست.
اهمیت تاریخ جهرم قبل از اسلام
حمد الله مستوفی در نزهةالقلوب مینویسد ” جهرم شهری وسط و از بناهای بهمن بن اسفندیار است. “ اگر چه بهمن و اسفندیار و غیره جنبهٔ افسانهای داشته و سندیت تاریخی ندارد ولی توجه به اشارات تاریخی از سرنوشت دارا و اردشیر و بهرام گور و غیره و اشارات فردوسی چنین به نظر میرسد که جهرم در دوران قبل از اسلام دارای اهمیت مخصوصی بوده و یکی از شهرهای معتبر فارس به شمار می رفته است و حتی اشتهار آن در داستانهای قدیم ایران به حدی بوده که در سرگذشتهای اسکندر و دارا نیز نامی از این شهر به میان میآید. و به طور خلاصه از داستانهای اشاره شده در شاهنامه و دیگر منابع ناریخی چنین بر میآید که جهرم در آن زمان در بین شهرهای فارس، به صورت دژی مستحکم و نقطه سوقالجیشی پر اهمیتی بوده و در تمام داستانهای مربوطه، آخرین موضع حفاظتی در خط عقب نشینی بوده است. و آثار بناهای مشهور به قلعه گبری که در دامنه کوههای جنوبی و شمال غربی شهر هنوز باقی است نام برد که به سبک معماری ساسانی ساخته شده است.
جهرم بعد از اسلام
بنا به نوشته مورخ اسلامی، ابن اثیر، این شهر در سال ۲۳ هجری توسط ساربه بن رنیم، سردار عرب فتح شده است.
دوره صفویه
در دوره صفویه با توجه به اینکه علاقه خاصی در ایجاد بناهای عامالمنفعه داشتهاند ولی جهرم چندان مورد توجه قرار نگرفت، ولی در قرن هشتم هجری غرس درخت خرما و بهرهبرداری از آن آغاز گردید و مردمان جهرم به اندازه کافی در امور زراعت و باغداری پیشگام شدند و بعد از کاشت سطح وسیعی از اراضی با نهال خرما نتیجه مطلوبی از آن بدست آوردند. به طوری که میتوان گفت در اواخر دوره صفوی و اوایل زندیه دوره شکوفایی آن در زمینه باغداری به خصوص کاشت درخت خرما بوده است.
دوره قاجار
در دوره قاجاریه و به دست حکمران این شهر شروع به ساخت بناها و مکان جهت امور شهری از جمله ساخت بازار سرپوشیده و همچنین کاروانسراهای متعدد و توسعه شهر اقدام میشود. همچنین حسین علی محرم جهرمی از درباریان فتحعلی شاه قاجار (۱۲۱۲ـ۱۲۵۰ ق) بود. محرم جهرمی به سخنشناسی و لطایف طبع معروف بود و به زبان ترکی و فارسی شعر می گفته است و دستی در موسیقی داشته است.
نقش مردم جهرم در جنبشها
در نهضت تنباکو که از آن به عنوان مقدمه انقلاب مشروطه یاد میشود، مردم جهرم نقش مهمی را ایفا نمودند. آنچه از این مقطع تاریخی نقل شده است، حاکی از پیوند آگاهانه مردم و علمای این دیار در حمایت از فتوای ضد استعماری تحریم تنباکو است. در مرکز اسناد ایران آمده است: جهرم از مراکز عمده کشت تنباکو در ایران بوده است، مردم جهرم با شنیدن فتوای میرزای بزرگ و خبر تحریم خرید و فروش و استعمال تنباکو، پرچم مبارزه علیه انحصار فروش تنباکو را بر افراشتند و ضمن ممانعت از ورود نمایندگان کمپانی رژی به جهرم، از فروش تنباکو خودداری نمودند و جنبش ضد رژی را پس از تهران و تبریز بوجود آوردند و تأثیر مثبتی در حوادث مشروطیت و تحولات پس از آن بجای گذاشتند. با نگاهی به سوابق و مستندات تاریخی جریان ملی شدن صنعت نفت و قیام پانزده خرداد، میبینم که مساجد و اماکن مذهبی جهرم، همواره کانون بیداری و مقاومت و اعتراض در برابر حکام بوده و روحانیت این شهر با برخورداری از مقبولیت و حمایت مردمی محور این جریانات بودهاند. اسناد مراوده ونامههای برخی از علمای جهرم با آیت الله کاشانی در جریان ملی شدن صنعت نفت و کفن پوشی مردم جهرم در قیام پانزده خرداد، سند گویایی بر نقش تاثیرگذار جهرم در جریانات سیاسی معاصر است.
حضور فعال در انقلاب اسلامی ایران
شهرستان جهرم از معدود شهرهایی بود که جرقههای انقلاب اسلامی در آن از اوایل آغاز نهضت آیت الله خمینی در سال ۱۳۴۲ زده شد، به طوری که حکومت پهلوی مجبور شد نام جهرم را جزء یازده شهری قرار دهد که در آن حکومت نظامی اعلام کرد و در این میان هدایت و رهبری مردم جهرم توسط آیتالله سیدحسین آیتاللهی نقش بسزایی داشت. در جریان تظاهرات مردم جهرم در دورهٔ انقلاب اسلامی ۱۱ نفر کشته شدند. در تاریخ دهم فروردین ۱۳۵۷ مردم جهرم به خاطر چهلم مردم تبریز قیام کردند. و به دنبال این واقعه چهل روز بعد مردم ۲۱ شهر ایران تظاهرات گستردهای را به خاطر بزرگداشت چهلم کشته شدگان جهرم انجام دادند.
تقسیمات سیاسی جهرم در قرون مختلف
با توجه به اینکه استان فارس خاستگاه تمدن و دو امپراتوری هخامنشی و ساسانی بوده است، لذا، بررسی ساختار سیاسی شهرستان جهرم در این چارچوب اهمیت دارد. در زمان ساسانیان فارس به پنج قسمت یا کوره یا خوره: ۱-استخر ۲-اردشیر خوره ۳- دارابگرد ۴- شاپور ۵- قباد خوره تقسیم می شده و جهرم در آن دوره ضمیمه دارابگرد بوده است. پس از اسلام این تقسیمات تغییر کرده و فارس به چهار ناحیه: ۱-شبانکاره ۲- فارس خاص ۳- کوه کیلویه ۴- لارستان محدود گردیده و جهرم جزیی از بلوک شبانکاره به شمار می رفته است. سدههای اولیه اسلامی شهر جهرم به علت آبادانی و اهمیتی که داشته اغلب به طور مستقیم تحت نظر سلاطین وقت اداره می شده کما آنکه ابن حوقل (نیمه دوم قرن چهارم) در سفرنامه خود در این باره مینویسد: «کان للسطان لها صاحب یستعمل فیه» یعنی در جهرم از طرف سلطان وقت مأموری حکمرانی مینماید. همچنین ابن بلخی در فارس نامه خود مینویسد: «چون پارس… رحمه اله علیهم بود این جهرم در جمله مواجب ولیعهد نهاده شدی و جهرم او را بودی». متأسفانه در کتابی که از ابن بلخی برجای مانده همانطور که مشاهده میشود اسم ملوک مزبور بیاض افتاده است ولی با در نظر گرفتن این موضوع که ابن بلخی کتاب خود را بین سالهای ۴۹۸ تا ۵۱۱ نوشته و با مراجعه به کتاب تاریخی معلوم می گرددکه تنها سلاطین آل بویه بودهاند که تا آن تاریخ برای اولین بار بعد از اسلام مقر حکمرانی خود را در فارس نهادهاند بنابراین به احتمال قوی از این نوشته ابن بلخی چنین نتیجه میشود که: در زمان سلاطین آل بویه مالیات جهرم به عنوان حقوق به ولیعهد مملکت پرداخت می شده است. تقسیمات استان فارس در ادوار مختلف – مخصوصا از دوران صفویه به بعد – تغییراتی یافته است. از آنجایی که شهرها، در قبال مبلغی به اشخاص و حکام واگزار میگردید، بالتبع تقسیمات کشور نیز هر روز تغییر می کرده است. این تغییرات در دوره قاجاریه بیشتر شده و در مزایده و بخششهای یک طرفه از سوی سلاطین و امراء وقت بعمل می آمده، این شهر نیز گاهی ضمیمه فارس و سالی چند تابع لارستان و زمانی هم با قیر وکارزین جزء ابواب جمعی حکام دوره استبدادی بوده است.
فرهنگ
جهرم در شاهنامه:
نام جهرم ۸ بار در شاهنامه فردوسی تکرار شده است. به گفته فردوسی، وقتی که اسکندر مقدونی به ایران حمله میکند و ایرانیان را شکست میدهد، «دارا» به جهرم فرار میکند؛ «جهاندار دارا به جهرم رسید». طبق شاهنامه، مهرک نوشزاد هم زاده شهر جهرم بوده است. که این ابیات به شرح زیر است:
پس آمد سکندر سوی قادسی
جهانگیر تا جهرم پارسی
به جهرم یکی بد کی نژاد
کجا نام او مهرک نوشزاد
به جهرم چو نزدیک شد پادشا
نهان گشت از او مهرک بی وفا
ز جهرم بیامد به ایوان شاه
ز هر سو بیاورد بی مر سپاه
جهاندار دارا به جهرم رسید
که آنجا بدی همه گنجها را کلید
ز جهرم فرخزاد را خواندند
بدان تخت شاهیش بنشاندند
چو منذر به نزدیک جهرم رسید
به آن دشت بی آب لشکر کشید
به منذر چنین گفت کای رایزن
به جهرم کشیدی ز شهر یمن
سینما
سینما باربد جهرم از معدود سینماهای فعال استان فارس میباشد. این سینما از فروردین ماه ۱۳۴۵ با نام «باربد» آغاز به کار نمود، در سال ۱۳۵۷ بر اثر آتشسوزی تعطیل شد اما در سال ۱۳۶۰ توسط عبدالرضا مصلی نژاد بازسازی و مجدداً آغاز به کار نمود. پس از درگذشت وی، این سینما به نام شهید عبدالرضا مصلی نژاد نامگذاری شد.
پوشش
لباس مردان جهرمی در قدیم عبارت بود از: آرخالق یا قبا، تنبان، پیراهن، شال، کلاه، سرداری و کفش.
آرخالق :لباسهای بلندی بود که لبه آنها بر روی هم قرار میگرفت و به جای تکمه امروزی، از تکمه و مادگی برای بستن آن لبهها استفاده میشد. تکمه قطعهٔ قیطانی بود که در لبه دیگر لباس دوخته و تکمه در آن قرار میگرفت. قباها دارای دو جیب بزرگ بودند که در دو طرف آن شبیه جیبهای شلوار امروزی قرار داشتند. قباها را از هر گونه پارچه از قبیل: ترمه، استبرق (دیبا، پارچهای پر زرق و برق بوده) فاستونی و غیره میدوختند. گاهی قباها را آستر میکردند تا ضخیم تر شود.
تنبان :شلوارهایی بود نیفه دار که بندی از میان نیفه آن میگذشت. معمولاً تنبان را از (دبیت) که رنگ سیاهی داشت میدوختند. پاچه تنبان کارگران معمولاً گشاد تر بود.
پیراهن :با امروز تفاوت چندانی نداشت جز آنکه یقه آنها از کنار شانه با یک تکمه باز و بسته میشد.
شال: پارچهای به پهنای نیم متر با طول متفاوت از یک متر تا چند متر، معمولاً از چلوار سفید رنگ تهیه میشد و به دور کمر میبستند. افرادی که خود را سید و اولاد پیامبر میدانستند، معمولاً شال آنها کوتاه و سبز رنگ بود. شالها بر حسب وضع اجتماعی افراد، ضخیم و یا نازک بسته میشد، شال افراد ماجراجو و گردن کلفت، کلفت تر و بزرگتر بود. جای قمه، پیشتو (هفت تیر)، چوب، چپق و کیسه پول همگی در شال بود.
کلاه:کلاهها عموماً از نمد و به شکل نیم کره یا استوانه توسط نمدمالها ساخته میشد.
سرداری:پالتوهای بلندی که گاهی با یقه و گاهی بدون یقه بود. سرداریها چین دار بوده و در عقب چاکی داشتند.
کفش:کفش مردان عموماً ملکی (گیوه) بود چون اُرسی در آن دوران معمول نبود کفش کارگران کلفت و محکم و کفش اعیان بسیار لطیف و دارای کف نازک بود.
لباس زنان عبارت بود از:پیراهن، شلوار (پاچه تنگ)، چارقد، یَل، شلیته، شمد یا چادر نماز، چادر و چاقجور.
پیراهن :زنان در قدیم پیراهن سادهٔ بلندی (تقریباً تا بالای زانو) میپوشیدند، آستین آنها گشاد و بدون سرآستین بود بعدها از طول پیراهن کاسته شد و تا پائین ناف میرسید.
شلوار: شلوارهای زنان عموماً دارای پارچههایی تنگ و چسبان بود به همین جهت به آنها پارچه تنگ میگفتند، این شلوارها را معمولاً از پارچههای سیاه رنگ میدوختند و بالای آن به کمک یکی دو تکمه بسته میشد. گاهی پایین پارچهها را با ابریشم یا ریسمان و یا نخهای نقرهای گلدوزی میکردند.
چارقد: چارقد پارچههای چهارگوش یا مثلث شکل بود که معمولاً از تور یا ململ سفید و یا الوان تهیه میگردید. در زیر گلو با سوزنی آن را ثابت نگاه میداشتند. این سوزنها در بین زنان اعیان اغلب از طلا ساخته شده و گاهی چند اشرفی کوچک طلا با آن آویخته شده بود.
یَل: کتهایی بود که معمولاً از ترمه و یا مخمل و یا پارچههای دیگر دوخته میشد. این کتها بدون یقه و دارای آستینهای تنگ بود.
شلیته: آنچه قطعی است شلیته در زمانهای قدیم معمول نبوده و لباس معمولی زنان پیراهن بلند و شلوار بوده است. بعدها پس از آنکه ناصرالدین شاه به اروپا رفته و لباس رقاصهها را (Ballerine)ها را در اروپا دیده تصمیم گرفته که این شلیتهها را که شبیه دامنهای آن رقاصهها بوده در دربار معمول کند که بعداً در سایر نقاط ایران متداول شده است.
شَمد یا چادر نماز: لباسی بود که به صورت نیم دایره دوخته شده بود و تنها در خانه در موقع مواجه شدن با فردی غریبه و یا هنگام عبادت میپوشیدند.
چادر و چاقچور: چادر لباسی بود که زنان در کوچه میپوشیدند و دوخت آن شبیه چادر نماز بود منتهی در جلوی آن قطعه پارچهٔ مستطیل شکلی که طول آن از پائین تا کمرگاه، و عرض آن تقریباً نیم متر بود، از طرف داخل چادر، ضلع طولی این پارچه را به فاصله ۲۰ سانتیمتر از لبه چادر به آن میدوختند و بالای آن با رشتهای به کمر میبستند. در شهرهای بزرگ مانند تهران، زنانِ شیک پوش، بر روی این قطعه افزوده شده، با ابریشم مشکی گلدوزی و یا مشبک کاریمی کردند این چادر بایستی از پارچه به رنگ سیاه باشد. گویا در دوران قدیم تر چادرهای زنان شبیه همان چادر نماز معمولی بوده منتها پائین آن از جلو تا طول تقریباً یک متر به هم میدوختند. و جنس آن از پارچههایی بوده که به آن مَلِه (Mala) میگفتند و رنگ آن گویا آبی و جنس کرباس بوده است.
چاقچور یا دُلاغ (Dolaq): چاقچور شلوارهای نیفهای گشادی بوده که در محل سرپاچه آن، نزدیک قوزک پا، چین میدادند و از آنجا متصل به پوششی شبیه جورابهای ساقه کوتاه میشد. گاهی چاقجورها را از دو لنگهٔ جداگانه به همان وضع فوق میدوختند که در این صورت به آن دُلاغ میگفتند. ضمناً این نکته باید یادآوری کرد که زنان موظف بودند در موقع عبور در خارج از خانه تمام صورت و دست و اندام خود را در چادر بپوشانند و تنها چشم خود را نمایان سازند و حتی در موقع خرید و یا گرفتن چیزی از شخص نامحرم، دست خود را در زیر چادر پنهان سازند.
مراکز علمی
دانشگاه علوم پژشکی و دانشکده پرستاری و پیراپزشکی
دانشگاه دولتی (مرکز آموزش عالی دولتی)
دانشگاه پیام نور جهرم
دانشگاه آزاد اسلامی جهرم
دانشگاه غیر انتفاعی اندیشه
دانشگاه علمی-کاربردی شاخههای کشاورزی
دانشگاه پیام نور خاوران
دانشگاه آزاد اسلامی خفر
بنیاد ابرار
بنیاد آیت اله حق شناس
بنیاد پژوهشی- فرهنگی پیمان غدیر
پژوهشکده دکتر برنا
مرکز جهرم شناسی
مدرسه علمیه امام خمینی
مدرسه علمیه امام رضا (ع)
مدرسه علمیه ولی عصر (فخریه سابق) با تولیت سید مهدی آیتاللهی (دادور)
مدرسه علمیه نرگس ویژه خواهران
دارالقرآن بزرگ امام علی (ع)
دارالقرآن تبیان
دارالقرآن مهادا
دارالقرآن مشکات
دارالتحفیظ الهادی (شعبه جهرم موسسه قرآنی فرهنگی بیت الاحزان حضرت زهرا سلام الله علیها)
بوستان قرآن و اهل بیت جهرم
کتابخانه عمومی شماره ۱و۲و۳
کتابخانههای خصوصی پیمان غدیر و تابش
کتابخانههای مساجد و حسینیهها و مراکز آموزش
کتابخانه مرحوم بهنیا (مسجد مصلی)
اقتصاد و صنعت
شغل اصلی مردم جهرم کشاورزی و باغداری است. در بین آنها گروهی به تجارت و پیشهوری و جمع دیگری نیز به کارهای اداری مشغول اند. اقتصاد مردم این شهرستان بر پایه کشاورزی و باغداری استوار است. همچنین در جهرم دو شهرک صنعتی و یک منطقهٔ ویژی اقتصادی وجود دارد. واحدهای صنفی شهرستان جهرم اعم از (تولیدی فنی و توزیعی خدماتی) به عدد ۴۹۱۱ میرسد.
کشاورزی
وجود بیش از ۳۵۰ هزار اصله درخت نخل، ۵/۳ میلیون درخت مرکبات نظیر پرتقال، لیموشیرین، لیموترش، نارنگی و نارنج که ۲۴ هزار هکتار از اراضی شهرستان جهرم را در بر میگیرد و همچنین قرار داشتن بیش از ۴۱ هزار هکتار از زمینهای زراعی این سامان، زیر کشت گندم و جو و حبوبات، برنج، تنباکو و صیفی جات، جهرم را به عنوان یکی از قطبهای مهم کشاورزی کشورمان معرفی مینماید علاوه بر خرمای شاهانی جهرم که از نظر کارشناسان یکی از مرغوب ترین انواع خرما در جهان است و ۲/۱ درصد خرمای جهان را تأمین میکند مرکبات جهرم هم درصد بالایی از تولید مرکبات ایران را به خود اختصاص داده است. مهم ترین محصولات کشاورزی و باغی جهرم به شرح ذیل میباشد:
خرما، پرتقال، نارنگی، لیموشیرین، تنباکو، پنبه، گندم، جو، خرمالو
دامپروری
دامپروری این شهرستان عمدتاً بصورت کوچ نشینی انجام میشود که در سالهای اخیر چندین واحد مرغداری در آن ایجاد گردیده است، از جمله واحد مرغداری تخمگذار شهرستان ۶ واحد میباشد و واحدهای مرغداری گوشتی به تعداد ۱۵۸ واحد میرسد و ۴ واحد گاوداری صنعتی و ۲۷۰ واحد گاوداری سنتی در این شهرستان فعال میباشند.
صنایع دستی
مهمترین صنعت دستی این شهرستان قالیبافی است به طوری که یکی از ارکان مهم رشد اقتصاد شهرستان جهرم را تشکیل داده و هر ساله نیمی از این محصولات را که شامل قالی، جاجیم و گلیم است به شهرهای دور و نزدیک صادر میشود.
مسیرهای ارتباطی
خروجی این شهرستان از شمال به شهرستانهای شیراز و فسا از شرق به لارستان،گراش،بندرعباس،جزیره قشم، زرین دشت، داراب و از غرب به قیر، خنج، اوز، لامرد و عسلویه میباشد مسیر شیراز – جهرم – لارستان به جزیره قشم و بندرعباس و بندر لنگه مسیری جدید و نزدیک میباشد.
راه جهرم – لارستان به طول ۱۵۵ کیلومتر
بزرگراه جهرم – شیراز به طول ۱۷۰ کیلومتر
راه جهرم – قطب آباد به طول ۲۰ کیلومتر
راه جهرم – قیر به طول ۷۵ کیلومتر
بزرگراه جهرم – خاوران – سروستان به طول ۹۰ کیلومتر
فرودگاه
فرودگاه جهرم از سال ۱۳۴۸ فعالیت خود را آغاز کرده است و از قدیمی ترین فرودگاههای کشور است.
بیمارستانها
بیمارستان شهید مطهری:این بیمارستان بیمارستانی دانشگاهی – آموزشی است. که در سال ۱۳۴۹ با ظرفیت تخت ثابت ۱۱۰، تأسیس، و در حال حاضر ۱۶۰ تخت دائر دارد. تخصصهای موجود در این بیمارستان عبارتند از: داخلی، جراحی، زنان و زایمان، کودکان، اورژانس، نوزادان، ارتوپدی، چشم پزشکی، گوش و حلق و بینی، سوختگی، CCU، Post CCU
بیمارستان پیمانیه
بیمارستان جدید جهرم در هفت طبقه و دارای حدود 300 تخت خواب
بیمارستان خفر
بیمارستان سیمکان
بیمارستان کردیان
مرکز جامع توانبخشی و نگهداری معلولین ذهنی فاطمه الزهرا(ع)
تعداد خانههای بهداشت مصوب از سوی وزارت بهداشت برای شهرستان جهرم ۶۵ خانه بهداشت میباشد.
آثار و ابنیه تاریخی جهرم
بنا به گزارش سازمان میراث فرهنگی کشور تعداد ۵۶ اثر و ابنیه تاریخی در این شهرستان به ثبت رسیده است که تعدادی از آثار مربوط به دورههای قبل از اسلام و تعدادی نیز مربوط به دورههای بعد از اسلام در این شهرستان احداث شده است. از معروفترین آثار بجا مانده از دورههای پیش از اسلام قلعه گبری است که بر روی دامنه شمالی کوه البرز و بر روی تپههای شمال غربی شهر قرار دارد. مقبره جاماسب حکیم از دوره سامانی، بند و بست در فاصله ۵/۵ کیلومتری جهرم از دوره ساسانی که برای مهار کردن آب استفاده می شده و چهار طای علویه از دوره سامانی از قدیمی ترین این آثار هستند. و همچنین از آثار بعد از اسلام میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد:
بازار جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۹۵۰
مسجد و مدرسه خان جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۹۶۰
مقبره جاماسب حکیم شماره ثبت در آثار ملی: ۹۸۶
مسجد جامع جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۹۸۷
آتشکده چهارطاقی قطبآباد شماره ثبت در آثار ملی: ۹۸۸
مقبره شاهزاده فضل بن موسی بن جعفر (ع) جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۱۰۰۴
قدمگاه جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۱۳۱۹
آب انبار حاج آقارضا جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۱۶۲۶
کاروانسرای مخک (۲) جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۶۷۸۲
بقعه شیخ خلیفه جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۶۷۸۳
کاروانسرای مخک (۱) جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۶۷۸۴
سد بند و بست جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۶۷۸۵
چهار طاقی سیمکان شماره ثبت در آثار ملی: ۶۷۸۶
دروازه پیر شبیب جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۶۷۸۷
امامزاده اسدالدهر جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۶۷۸۸
آب انبار مخک جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۶۷۸۹
آب انبار حاج آقارضا جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۶۷۹۰
کاروانسرای آسمانجرد جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۷۲۰۱
تل قلعه جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۷۲۰۲
چهار طاقی زاغ جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۷۲۰۳
تل نقاره خانه شهر خضر جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۷۲۰۴
تل زاغ جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۷۲۰۵
پل گچی اسفل جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۷۲۰۶
تل کراده جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۷۲۰۷
تل قبرستان برایجان جهرم شماره ثبت در آثار ملی: ۷۲۰۸
آسیاب قطب آباد شماره ثبت در آثار ملی: ۱۵۵۷۰
غار سنگتراشان
آثار طبیعی و جاذبههای گردشگری جهرم
غار سنگتراشان: غار سنگتراشان یا سنگشکن، بزرگترین غار دست ساز جهان است.
غارهای طبیعی جهرم: بونیز، وراء، شفق، ویشو، تادوان، اشکفت شیطون.
آبشارهای جهرم: خفر، دررز.
کوههای جهرم: البرز کوه، کوه گرم، کوه کر.
چشمه سارهای جهرم: آب گرم، تنگاب، تنگ اوک، تنگ کارزیاد، تنگ خشکنه، تنگ تخه، تنگ تیهو، تنگ ویشو، تنگ رزی، تنگ زندون، تنگ خرزهره، تنگ گله گوری، آب مهدو، آب پیرو، آب چک چک، آب کم، آب سوراخ، آب دلی، آب انجیر، آب نی، آب گردویی، آب نار، آب کوهرو یا دو خمرهای، اشکفتو، گدک، دوخار، داربست، خوگونیش، تخته بشکار، گل سیاه، سیا هدون.
خانههای قدیمی و اصول ساختمانی آنها
در جهرم خانهها را عموماً از خشت خام و گل میساختند. حتی خانههای اشراف و عیان نیز تقریباً با همین مصالح ساخته میشد. خانههای متمولین و بزرگان معمولاً دارای در ورودی بزرگ بود به طوری که بارها و کالاها و مال التجاره را به راحتی میتوانستند به خانه بیاورند در حالی که در ورودی خانههای افراد متوسط و یا طبقه فقیر معمولاً کوتاه و کوچک بود. علت این امر علاوه بر فقر صاحبان این قبیل منازل که قادر به نصب و تهیه درهای بزرگ نبودند، بایستی مربوط به دورانهای نا امنی و هرج ومرج سابق دانست، زیرا مهاجمین و یا سپاهیان با این همه تمهید نمیتوانستند سواره وارد خانهها شده و به قتل و غارت ساکنین آنها بپردازند.
مصالح ساختمانی سنتی
کلیه منازل قدیمی از مصالح زیر ساخته میشد:
ساروج:برای تهیه ساروج، خاک معمولی را گل کرده به صورت قرصهایی به قطر نیم متر و ضخامت بیست سانتیمتر درآورده آنها را در آفتاب خشک میکردند. بعداً مقداری خارهای پردوام در سوختن، که خار گنی(goni)نامیده میشد آورده به صورت تودهای روی هم میریختند و قرصهای گلی فوق را به صورت تلی بر روی خارها میپیچیدند. سپس خارها را آتش میزدند. پس از مشتعل شدن آتش منافذ دودها با خاک مسدود میگردید تا آتش حتی المقدور به کندی پیشروی کند. چون قرصهای گلی تهیه شده نیز دارای مقداری فضولات قابل سوخت بود، آنها نیز به نوبه خود در نتیجه آتش گرفتن خارها به تدریج گرم شده و شروع به سوختن میکرد. بعد از یکی دو روز، توده مزبور را باز میکردند تا سرد شود. آنگاه به کمک کلوخ کوبی آن را کوبیده غربال میکردند. این ساروج که به صورت خاکی قرمز رنگ در آمده بود با آهک به نسبت (یعنی یک قسمت آهک و پنج قسمت ساروج) با آب مخلوط کرده برای ساختمان به کار میبردند. برای آستر کردن حوضها و یا قسمتهای دقیق ساختمان، باز همین ساروج منتهی با غربالی ریزتر بیخته و با آهک بیشتری مخلوط کرده و آن را به کار میبرند. معمولاً هر کسی درمحل زمینی که میخواست ساختمان سازی کند، ساروج درست میشد و چون سوختن ساروج، همواره با بوی بد و دود غلیظ توام بود معمولاً در نیمه شب که همه خوابیده بودند انجام میگرفت. روکش حوضها را با ماله بنایی (پس از ساروج کردن) ماله میزدند تا ساروج به کار رفته، به تدریج و به ملایمت خشک و محکم شده و شکاف برندارد.
لوله کشی:برای عبور آب، از لولههای سفالی به طول تقریباً سی سانتیمتر استفاده میشد، که یک طرف این لولهها گشاد و طرف دیگر آن با لبهای تنگ تر ساخته میشد. برای نصب این لولهها ابتدا استاد بنا، یک قشر ساروج مرغوب را در مسیری که میخواست لوله کشی کند، پهن میکرد بعد دور دهانه باریک تر لولهها، مقداری ساروج مالیده و آنها را در امتداد جریان آبی که باید از آنها بگذرد قرار میداد، به طوری که دهانهٔ تنگ سر لولهها، در فراخ لوله دیگر قرار گیرد. سپس روی لولهها یک قشر ساروج ضخیم میپوشانید و ماله میزد تا ساروج آن شکاف برندارد.
خشت و آجر:این نوع مصالح از زمانهای بسیار قدیم در تمام نقاط ایران متداول بود. آجرهای قدیمی خیلی بزرگ بود و طول و عرض آنها به پنجاه میرسید این آجرها که به نام آجر نظامی نامیده میشد گاهی به عنوان «رخ بام» در لبه جلو ساختمان به کار میرفت.
سنگ:سنگهای ساختمانی را از کوههای مجاور جهرم شکسته به وسیله الاغ به شهر حمل میشد. وسیلهٔ شکستن سنگ پتک و گاهی به کمک انفجار باروت انجام میگرفت. برای حمل سنگ با الاغ از وسیلهای به نام «سنگ کشه»استفاده میکردند.
(سنگ کشه عبارت بود از چهار مربع و چوب پنجم وسط دو ضلع از نظر استحکام آنها را به هم وصل میکرد) این مربعها دوبه دو به صورت دو حلقه در پایین و دو زنجیر آهنی به طول پنجاه سانتیمتر در دهانه بالا به هم متصل میشد و به شکل هفت در میآمد. این طرف لنگه هفت مانند، را با لنگه دیگری که به همین شکل بود و به کمک دو زنجیر آهنی در قسمت بالا به هم متصل میشد تا بتوانند آنرا بار الاغ کنند و سنگها را با این وسیله حمل کنند. در ساختمانهای قدیمی تر، به جای این سنگها، از قلوه سنگهای درشت موجود در مسیلها و رودخانهها استفاده می شده است. سنگها را پس از آوردن به محل کار، توسط کارگر خبرهای، به کمک چکش دسته کوتاهی، آنها را«مچه (mocca) »میکردند یعنی سطح آنها را نسبتاً صاف و تا حدودی به آنها نبش میدادند تا کاربرد آنها در موقع ساخت آسان تر شود.
گچ:سنگ گچ را از معدن به وسیلهٔ پتک و یا انفجار باروت شکسته و آن را در کوره پخته و به محل ساختمان میآوردند. وسیلهٔ ساخت کوره در قدیم خارهای بیابانی بود. در محل ساختمان کارگران بوسیلهٔ کلوخ کوبی آنها را کوبیده و سپس میبیختند.
چوب:در جهرم از همان زمانهای گذشته چوب کم بود، و سقف اتاقها را به طریق تاق زدن پوشش میکردند. بعضی اوقات از چوبهای چنار و یا تبریزی استفاده میشد.
ولی چون این نوع چوبها در مقابل موریانه که متأسفانه در مناطق گرمسیری بسیار زیاد است دوامی نداشتند، لذا چندان تمایلی در کاربرد آنها نشان نمیدادند. معلوم نیست در چه دورهای به جای چوبهای فوق از چوب درخت گز استفاده کردهاند این چوبها به علت داشتن مواد صمغی و استحکام فوق العادهٔ آنها، موریانه نمیتواند آنها را بخورد.
آهک:سنگ آهک را در کورههایی که در خارج شهر بود به کمک خار حرارت داده با الاغ به محل ساختمان میآوردند.
برای جلوگیری از ریزش بدنه چاهها، ابتدا چهار عدد چوب در کف چاه به صورت چهارگوش گذاشته و سر آنها را در دیواره چاه با سنگ و ساروج محکم میکردند. بعد از روی این چوبها شروع به سنگ و ساروج کردن بدنه چاه میکردند این عمل را نعل کشی میگفتند.
محلههای قدیمی جهرم
قدمت شهر جهرم به نقل از منابع تاریخی به پیش از حکومت اردشیر بابکان باز میگردد و به همراه پسا (شهر فسای کنونی) و دارابگرد (شهر داراب کنونی) جزء سه منطقه بزرگ خطه فارس بودهاست. شهر جهرم از دیرباز با ۱۲ محله شناخته میشده که با گسترش شهر، محلههای جدیدی به آن اضافه شدهاست. در حافظه تاریخی اهالی شهر این محلهها به دو گروه محله بالا و محله پایین تقسیم بندی میشود، اما امروزه این تفکیک کمتر به چشم میخورد. پیش از این تقسیم بندی و درسال ۱۲۵۰ شمسی فقط هشت محله داشتهاست که ازاین هشت محله چهار تای آن داخل حصار بودهاند. این چهار محله عبارتند از: محله سنان، محله اسفریز، محله دشتاب و محله گازران که همه آنها در بخش غربی شهر یعنی درغرب مسیل پادگان جهرم قرار دارند. محلههای داخل حصار به علت نزدیک بودن به دستگاه حاکمه از نظر پارهای ویژگیها باسایر مناطق شهر متمایز هستند وهمچنین به خاطر نزدیکی به دستگاه حکومت و داشتن حصار از سایر مناطق آبادتر میباشند. بازار و کاروانسرای جهرم که نشان دهنده چهره سنتی شهرهای ایران است درآنجا قرار داشتهاست. بعد از احداث حصار گرداگرد بخش غربی شهر چهار دروازه بر آن تعبیه کردند این دروازهها به دروازه خان، دروازه بی بی، دروازه پیر شبیب و دروازه گاوکشی شهرت داشتهاند. از حصار جهرم و دروازههای آن امروزه اثری نیست به جز دروازه پیر شبیب در بخش شمالی شهر که هنوز بنای آن برجا ماندهاست. از سایر دروازهها فقط در محلی که وجود داشتهاند نامی از آن مانده، مثل دروازهٔ خان که مسجدی در نزدیکی آن بنا شده و به نام مسجد خان خوانده میشود.
محلههای قدیمی شهر
جهرم قدیم از دوازده محله تشکیل شده بوده که نامهای آنها چنین بوده است: محله سنان، محله اسفریز، محله دشتاب، محله گازران، محله کلوان، محله مصلی، محله جبذر، محله علی پهلوان، محله ده نو، محله صحرا، محله حسنآباد و محله کوشکک.
سنان:
در گذشته هر گاه جمعیت یک آبادی به حد نصاب میرسیده و وسعت آن افزایش مییافته و چهرهٔ یک شهر به خود میگرفته، معمولاً یک مسجد جامع در آن تأسیس می شده و مرکز شهر را به آن اختصاص میدادهاند. از آنجایی که مسجد جامع این شهر در محله سنان جهرم قرار دارد، بنابراین محلهٔ سنان از قدیمیترین محلههای جهرم میباشد و هستهٔ مرکزی این شهر را تشکیل میدهد و مانند سایر شهرهای ایران بعد از بنای مسجد، بازار و کاروانسرای شهر در آن احداث شدهاست. لذا سنان مهمترین مرکز عبادی و تجاری شهر را تشکیل میدادهاست. محلهٔ سنان در حال حاضر به وسیلهٔ خیابانها و کوچههای عریض، از هم بریده شده و انسجام گذشته را ندارد ولی در داخل آن هنوز مجموعهای از خانههای سنتی و قدیمی است و همگی از خشت و گل بوده و دارای کوچههای باریک و بنبست میباشد. علاوه بر وجود بازار و کاروانسراها و مسجد جامع در آن مانند سایر محلهها دارای حمام و مسجد دیگری در بخش مرکزی آن میباشد. این محله با محله اسفریز، محله دشتاب، محله صحرا و محله کلوان مرز مشترک دارد و ظاهراً نام آن از شخص مشهوری به همین نام که در آن زندگی میکرده گرفته شدهاست.
دشتاب:
دشتاب در غربیترین محلههای قدیمی شهر جهرم قرار گرفته است ولی اکنون با گسترش شهر به طرف غرب و کشیده شدن خیابان ولیعصر و توسعهٔ خانههای به طرف این خیابان دیگر حالت کناری بودن را از دست دادهاست. همان طوری که از اسم این محله معلوم است در دوران گذشته زمینهای این محله سرچشمه و منبع آبی بوده که بنا به نظر معمارین شهر از نقطهای که امروزه مشهور به گود پرگان است آب از زمین جوشش میکرده و پس از طی مجرای واقع درسمت شمالی بازار به خارج شهر میرفتهاست. مشهور است که این گودال به قدری آب داشته و بزرگ بوده که عدهای برای شکار مرغابی به آنجا میرفتند. شاید وجه تسمیه گود مزبور هم این موضوع باشد و اصل گود پرندگان خوانده میشدهاست. قسمتی از محلهٔ مزبور از زه آب مذکور مرتفع تر بوده و شاید هم سدی برای جلوگیری از نفوذ آب در آن نقطه وجود داشته و هنوز هم این قسمت به بست بالا خوانده میشود. این محله با محله اسفریز، محله سنان و محله گازران هممرز است و دارای کوچههای باریک و بنبست همراه با خانههای سنتی است.
گازرون:
کلمهٔ گازر به معنی رخت شستن است و این محله دارای مرز مشترک با دشتاب است. ظاهراً از محله دشتاب به این محله جوی آب میآمده و در این محل رخت میشستهاند. لذا نام این محله از اینجا گرفته شدهاست. این محله از محلههای قدیمی با خانههای سنتی میباشد. در گذشته با محلهٔ حسنآباد یک محله بوده و با افزایش وسعت آن به تدریج حسنآباد از آن جدا میگردد و محلهای جدا تشکیل میدهد. این محله در بخش غربی شهر با محله دشتاب، محله سنان، محله صحرا و محله حسنآباد هممرز است.
اسفریز:
این محله در شمال غربی شهر قرار گرفته و از محلههای قدیمی میباشد. این نام از کلمهٔ اسفریز، اسپریز و یا اسبریس مشتق شده که همه به معنی میدان است و احتمالاً میدان اسب دوانی بوده و اکنون این کلمه را به صورت اسپریس (جلالیه) به کار میبریم. این محله با محله سنان و محله دشتاب هممرز است.
صحرا:
محلهٔ صحرا در جنوب غربی شهر واقع شده است و یکی از محلههای قدیمی میباشد اما قدمت آن به اندازهٔ محلههای داخل حصار نیست و بعد از تخریب حصار شهر گسترش یافته است. این محله به علت خارج حصار بودن، در فاصلهٔ دورتری از مرکز شهر قرار داشتن و به زیر مزارع و باغ مرکبات بودن به این نام مشهور است. زیرا اهالی این شهر به باغات و مزارع اطراف شهر صحرا میگویند. این محله با محله سنان، محله گازران و محله کلوان مرز مشترک دارد.
حسنآباد:
این محله جزئی از محلهٔ گازران بوده و با توسعهٔ شهر و گسترش محلهٔ گازران از آن جدا شده و به نام حسنآباد خوانده شده است. محلهٔ حسنآباد در غربیترین محلههای شهر واقع شده و با محله گازران و محله دشتاب هممرز است. هر شش محلهای که تا کنون ذکر گردیدند در بخش غربی مسیل پادگان جهرم (مسیل کلوان) قرار دارند و به شش محلهٔ بالا شهرت دارند.
کلوان:
مسیل پادگان جهرم (کلوان) از غرب این محله میگذرد و از این محله به طرف شرق شش محلهٔ پایین خوانده میشود و بخش شرقی جهرم را تشکیل میدهند. به خاطر وجود همین مسیل این محله و محلههای بخش شرقی داخل حصار جهرم قرار نگرفتند.
جبذر:
این محله مانند کلوان در وسط بخش غربی و شرقی شهر قرار دارد و خانههای آن بعد از شکل گیری دو قطب غربی و شرقی بنا شدهاست ولی قسمتی از آن (مخصوصاً شرق آن) جزء خانههای پراکنده بخش شرقی میباشد. این محله دارای خانههای قدیمی و سنتی از خشت و گل و کوچههای باریک و بنبست میباشد. این محله در گذشته فقط با محلهٔ مصلی و محلهٔ کلوان مرز مشترک داشته و در حال حاضر با توسعهٔ هر دو بخش شرقی و غربی شهر کاملاً به بخش غربی هم چسبیدهاست. وجه تسمیه این محله از کلمهٔ جبه زر گرفته شده است که طبق شنیده و روایات از ساکنان محله به داستانی بر میگردد که درآن یکی از پادشاهان به شهر سفر کرده و جبهای از زر را به یکی از ساکنان محله اهدا میکند. در این منطقه افراد باسواد و ملاهای بسیاری زندگی میکردند به طوری که از تمام نقاط شهر به جهت مکاتبه و نوشتن نامه، به این محله مراجعه میکردند. به همین سبب به این محله گاهی نام ” نوشتون ” را نیز اطلاق میکردند. این محله بستر رشد بسیاری از بزرگان شهر را فراهم کرده است.
مصلی:
مصلی را باید یکی از نقاط قدیمی شهر که بعد از اسلام مورد توجه جمعیت قرار گرفته معرفی نمود و آن را مرکز قطب شرقی جهرم نامید. در جایی که این محله قرار دارد نقطهای از آن معروف به قلعهٔ شیخ است و هیچ معلوم نیست که این قلعه مربوط به چه سالی بوده و فرم بنای آن چگونه بوده است ولی احتمال دارد این قلعه بعد از جابجائی جمعیت از ارتفاعات اطراف به طرف نواحی پست تر احداث شده باشد و با افزایش جمعیت، این قلعه ویران گشته و اکنون هیچ اثری از آن جز نام آن بر جای نمانده است. این محله یکی از محلههای پرجمعیت جهرم میباشد و با محله جبذر، محله علی پهلوان، محله ده نو و محله کوشکک مرز مشترک دارد و در جنوب آن زمینی بوده که مردم برای خواندن نماز مخصوصاً نماز استثقاء به آنجا میرفتهاند و طبیعتاً وجه تسمیه آن از همین جا گرفته شده است. در گذشته در مسجد این محله آیتالله سید فخرالدین آیتاللهی به اقامه نماز و وعظ مردم میپرداخت و پس از وی فرزندش آیتالله سید مهدی آیتاللهی به این امور اشتغال دارد. در این محله چهار مسجد با نامهای مصلی، امام رضا، امام زین العابدین (نارنجی) و امام محمد باقر وجود دارد که اصلی ترین و بزرگت رین آنها مسجد مصلی میباشد. همچنین مصلای نماز جمعهٔ شهر نیز در این محله قرار گرفته است. مرکز تجاری-مسکونی اطلس که بزرگ ترین مرکز تجاری شهر میباشد نیز در مرکز این محله قرار دارد. اولین میدان که در جهرم ساخته شده میدان مصلی میباشد که مرحوم شاهنده آن را طراحی کرده بود به گونهای که در وسط آن حوض زیبایی قرار داشت و اطراف آن فضای سبز ایجاد شده بود.
علی پهلوان:
محلهٔ علی پهلوان در بخش جنوبی مصلی قرار گرفته است و بعد از مصلی، در آن خانه سازی شده است و مانند مصلی در ابتدا دارای خانههای پراکنده بوده است و به تدریج تمام نقاط آن خانه سازی شدهاست و با محله مصلی، محله ده نو و محله کلوان مرز مشترک دارد و نام آن ظاهراً از شخص معروفی که در آن زندگی میکرده و پهلوان شهر بوده است، گرفته شده است و هیچ معلوم نیست او در چه تاریخی در این محله زندگی میکردهاست. همچنین یکی از بزرگترین حسینیههای شهر یعنی حسینیه آیتالله آیتاللهی نیز در این محله قرار دارد.
ده نو:
ده نو یکی از محلههای شهر جهرم بوده ولی امروزه از آن کم تر نامی برده میشود. زمانی که جهرم به ۱۲ محله تقسیم شده بود یکی از محلههایی بود که دارای مسجدی مانند سایر محلهها به نام مسجد قبله بوده است ولی با توسعهٔ شهر و گسترش محله مصلی، محله علی پهلوان و محله کوشکک در آنها ادغام شدهاست و نمیتوان به درستی آن را تشخیص داد. حمامی که در بخش مرکزی آن بوده تخریب گشته و به جای مسجد قبلهٔ آن که به مسجد دعا هم شهرت داشته، مسجد امام خمینی بنا شده است.
کوشکک:
این محله با داشتن محیط باز در بخش شرقی آن، امکان توسعهٔ هرچه بیش تر آن را فراهم نموده است و پرجمعیتترین محلهٔ جهرم میباشد. این محله از روستاهای اطراف شهرستان بوده که بعد از گذشت سالها با افزایش جمعیتِ شهرنشین در جهرم، به شهر پیوسته است. این محله آرامگاه ید عبدالحسین نجفی لاری را در خود جای داده است. از انتهای آن هر چه به طرف شرق پیش میرویم باغهای زیادی قرار گرفته است و همچنین در بخش شمالی آن باغهای مرکبات قرار دارد و فقط بخش غربی آن با محله مصلی مرز مشترک دارد. ظاهراً وجه تسمیه آن گرفته شده از قصر کوچک است که در مرکز این محله بوده و شاهزادگان ساسانی در آن می زیستهاند و اکنون از آن اثری وجود ندارد. لهجهٔ مردم این محله با لهجهٔ عمومی شهر متفاوت بوده و قابل تشخیص است.
محلههای نوساز شهر:
علاوه بر محلههایی که در بالا گفته شد، محلههای جدید دیگری نیز با توسعهٔ شهر در اطراف آن در حال شکل گرفتن است و مهم ترین مناطق تجمع جمعیت شهری میباشند. مناطقی که به طور کامل چهرهٔ یک محله به خود گرفتهاند عبارت اند از:
مهدیه:
مجموعهای از مناطق مسکونی است که به دنبال خیابانی که به همین نام کشیده شده، به وجود آمده و از سایر محلهها نیز جدا میباشد و کلیهٔ خانههای آن به سبک جدید بنا شدهاند. در حال حاضر محله مهدیه گسترش یافته و با محلههای کلوان، شهرک امام و علی پهلوان مرز مشترک دارد.
شهرک انقلاب:
در بخش جنوب شهر در دامنهٔ کوه البرز قرار دارد و چند سالی است که به صورت یک محله وسیع ظاهر شدهاست این محله از مهم ترین مناطق تجمع جمعیت مخصوصاً طبقه جوان میباشد. این محله کاملاً مسکونی بوده و در آن مغازه به ندرت دیده میشود. این محله مجموعهای از خانههای به سبک جدید و خیابانها و کوچههای منظم میباشد. اخیراً ساخت و ساز در قسمت ورودی (شمالی) شهرک رونق گرفته و اثری از زمینهای خالی در ورودی این شهرک به چشم نمیخورد. این ساختمانهای جدید به سبک مدرن ساخته شده و جلوهٔ زیبایی به شهرک دادهاند. استادیوم اصلی شهر در ضلع شرقی شهرک قرار گرفته که شامل زمین فوتبال، زمین مخصوص فوتبال ساحلی، زمینهای والیبال و بسکتبال، دو استخر شنا باشگاه تیراندازی و سالن کشتی میباشد. [استادیوم تختی] به محلی برای ورزش صبحگاهی تبدیل شده و افراد زیادی همه روزه به خصوص روزهای تعطیل برای ورزش و نرمش صبحگاهی از نقاط مختلف شهر خود را به این استادیوم میرسانند. پارک زیبای لاله در منتهای خیابان فجر قرار گرفته که یکی از زیباترین پارکهای شهر است. مسجد بزرگ الزهرا که یکی از شلوغ ترین مساجد شهر جهرم است رو به روی پارک واقع شده است. مسجد در حال گسترش میباشد و گنبد آن هنوز تکمیل نشده است. خیابانهای اصلی این محله شامل خیابانهای فجر و شاهد و قائم میباشد.
شهرک شهید سحرخیز:
این محله که در قسمت شمالی شهر واقع شده قدمتی سی و چند ساله دارد که در نزدیکی اداره ورزش و جوانان جهرم واقع شده است.
شهرک شهید دستغیب:
این محله به صورت مجموعهای از خانههای دولتی است که به شهر متصل نبوده و به صورت اردوگاهی در بخش شرقی در فاصله دوری قرار دارد و در گذشته جایگاه نظامیان بوده است و به دنبال شروع جنگ، گروهی از جنگ زدگان به آنجا منتقل شدهاند. اردوگاه آوارگان عراقی نیز در این محل میباشد.
خارقان یا شهرک فاطمیه:
این محله یکی از محلههای جدید میباشد (کمتر از دو دهه) که زیر ساخت رفته است و با فاصلهٔ کمی در شمال شهر واقع شدهاست و جمعیت نسبتاً زیادی را در خود جای دادهاست.
شهرک ایثار گران:
این محله هم یکی از محلههای جدید شهر میباشد که در غربی شهر و کنار شهرک انقلاب قرار دارد و هنوز به طور کامل خانههای آن ساخته نشدهاست و هنوز جمعیت آن زیاد نیست ولی میتواند جمعیت قابل توجهی را در خود جای دهد.
فرهنگ شهر:
این محله هم از محلههای جدید و در حال شکل گیری است. فرهنگ شهر، همجوار با خارقان (شهرک فاطمیه) واقع در شمال شهر است که به سرعت در حال ساخت و ساز میباشد. که جمعیت نسبتاً کمی دارد ولی با توجه به رشد سریع آن به زودی میتواند جمعیت زیادی را در خود جای دهد
زیباشهر:
این محله در جوار میدان شهید اسدزاده قرار دارد.
محلههای الحاق شده:
با موافقت شوراهای اسلامی و تایید بخشداری، فرمانداری و شورای اسلامی شهر جهرم، که جلسه کارگروه آن در استانداری فارس برقرار و مراتب به شورای عالی معماری کشور منعکس شد، چهار روستای تل ریگی، نظام آباد، حیدرآباد و اسلامآباد که از توابع بخش مرکزی بودند به شهر جهرم ملحق شدند. این روستاها دارای ۳ هزار و ۳۳۵ خانوار میباشند، و همچنین به جمعیت شهری جهرم ۱۳ هزار و ۵۱ نفر افزوده شد.
اماکن زیارتی
امامزاده حسین
امامزاده شاه فضل
امامزاده عبدالطیف
امامزاده سی تن
امامزاده هشت تن
امامزاده ابراهیم
امامزاده شاه حنظلیه
امامزاده اسدالدهر
امامزاده اسماعیل
امامزاده سید قطب الدین
امامزاده شاه حاجات
امامزاده محمد (واقع در جبذر)
امامزاده موسی مبرقع مشهور به پیر پنهان
امامزاده پیر شبیب
امام زاده شاه سراج الدین
امام زاده شاه شهیدان
امامزاده محمد (واقع در خیابان عبرت)
امامزاده حبیب
امامزاده بی بی دو خوهران
امامزاده بی بی گنج بانو
امامزاده شاه سلمان
مقبره خاندان آیتاللهی
مقبره سید حسین آیتاللهی
مقبره سید فخرالدین آیتاللهی
پارکها
پارک چمران
پارک گلستان
پارک دلگشا
پارک کودک (بوستان جهان دیدگان)
پارک جنگلی
پارک لاله
پارک کوهسار
پارک خیام
پارک بهارستان
پارک اردوگاه
پارک ملاصدرا
باغ ملی
پارک ایثارگران
تهیه آمار: یکم مهر ماه یکهزار و سیصد و نود و هفت