Skip to content

شهید حاج علی اکبر رحمانیان

نگاشته شده در تاریخ 26/03/1398
ساعت 08:02

شهيد علي‌اكبر رحمانيان نام آشناي لشكر المهدي (عج) كه خاك جنوب و غرب بوسه‌گاه گامهاي استوار و شروه خوان نام بلند اوست دربيست وپنجم محرم الحرام 1382 (ه،ق) در حالي كه زمين و زمان داغدارشهادت سيدالساجدين امام زين العابدين (ع) بودند درخانواده‌اي منور به نور ايمان و شيفته اهل بيت (عليهم السلام) ديده به جهان گشود.

اولين گريه‌هاي كودكانه‌اش گويي در سوگ مردي وارسته بودكه همزمان با تولد او بر دستهاي مردم قهرمان پرور جهرم تشييع مي‌شد. در زادروز ميلاد اين عزيز عالم رباني حضرت آيت‌اللهي راه سفري ابدي را در پيش گرفت و شهر جهرم يك بارديگر غرق در عزا و ماتم كرد. شهيد رحمانيان اين گونه درحال و هوايي روحاني تولد يافت و دوران كودكي پرنشاط كودكي را در دامان پدر و مادري فرهيخته به سرآورد.

اين شهيد بزرگوار تحصيلات خود را تا پايان دوره متوسطه ادامه داد و با اخذ مدرك ديپلم از تحصيل فراغت يافت. فعاليتهاي سياسي و مبارزاتي وي كه از سالها قبل از انقلاب آغاز شده بود بعد از پيروزي انقلاب همچنان ادامه يافت و اين سردار شهيد باپيوستن به جمع سبز پوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خود را آماده دفاع از انقلاب و ميهن اسلامي نمود.

جنگ تحميلي عرصه تبلور استعدادهاي نهفته او بود .سردار شهيد رحمانيان با شروع اولين جرقه‌هاي جنگ به سوي جبهه‌هاي نور شتافت كه شور و حال و التهاب اولين اعزام را در قسمتي از خاطراتش اين گونه بيان داشته است.

با چهارده نفر از برادران سپاه جهرم به جبهه اعزام شدم. آن زمان تازه جنگ ايران و عراق شروع شده بود و خرمشهر سقوط كرده بود…شور و حالي ديگر در بين برادران بود و تمام آنها با گريه و التماس مسؤولين را راضي كرده بودند. عيدقربان سال1401 (ه،ق) بود در جهرم نماز عيد برپا بود كه به محل نماز آمده و با مردم خداحافظي كرديم ازشدت شوق اشك درچشمم حلقه زد خدا ميداندكه چه حالي داشتم.

سردار شهيد علي‌اكبر رحمانيان فعاليتهاي خود را با عنوان مسؤول آموزش بسيج جهرم آغاز كرد و با اينكه بسياري از دوستان به علت اهميت حضور وي در بسيج ازرفتن او به جبهه ممانعت مي‌كردند با اين همه شهيد به دفعات راهي عرصه‌هاي نبردگرديد و با پذيرفتن مسؤوليت‌هاي مختلف عملياتهاي متعددي را عرصه دلاوري‌هاي خود ساخت.

وي در عملياتهاي والفجر مقدماتي 1،2،،4 و عمليات خيبر فرماندهي طرح و عمليات تيپ المهدي(عج) را برعهده داشت درعملياتهاي رمضان و محرم به ترتيب به عنوان فرمانده گردان و مسؤول محور عمليات حضور داشت .علاوه براين مدتي نيز با عنوان معاون تيپ تكاور رعد متشكل از گردانهاي تيپ المهدي و تيپ 55 هوابرد اصفهان انجام وظيفه كرد.

سرداشهيد رحمانيان درمدت زمان حضور در جبهه به دفعات آماج تير و تركش دشمن قرار گرفت و با تحمل جراحات بسيار راهي بيمارستان گرديد و آن گونه كه آرزو كرده بود درتاريخ 27بهمن 1364 با بدني پاره پاره به ديدار دوست شتافت.

یکی از هم رزمان سردار نستوه جنگ، شهید حاج علی اکبر رحمانیان، می گوید:

«در پایگاه امیدیه بودیم. یک ساعت به اذان صبح مانده، از خواب بیدار شدم. شهید علی اکبر را دیدم که بعد از چهار شبانه روز عملیات، در حالی که آثار خستگی شدید در چهره اش آشکار بود، وارد سنگر شد. فکر کردم با آن حال خسته اش دراز بکشد، چون خواب از چشمانش می بارید، ولی، دیدم جانمازش را پهن کرد و آماده نماز شب و مناجات با خدا شد. به او گفتم: حاجی خسته هستی، کمی استراحت کن! لبخندی زد و گفت: ما الان برای همین نماز و خدا داریم می جنگیم. سپس مشغول عبادت شد».